پرش به محتویات

۲.۲ آزاد یا متن باز

۲.۲.۱ کپی‏ رایت و «نرم‏ افزار آزاد»

در طول قرون وسطا، تکثیر کردن کتاب‏ها و نوشته‏های دیگر کار هزینه‏برداری بود. نیاز بود نا کسی را پیدا کرد نوشتن بلد بود و زمان لازم برای چنین کاری داشت- که این مساله تکثیر کتاب‏های بزرگ‏تر مانند انجیل را محدود به صومعه‏ها می‏کرد( راهبان در چنین مکان‏هایی هم قادر به نوشتن بودند و هم زمان زیادی برای این کار داشتند). اختراع ماشین چاپ قابل حمل در قرن ۱۶ مشکلی ایجاد کرد که قبلا ناشناخته بود: ناگهان کپی کردن به طور قابل توجهی آسان‏تر و ارزان‏تر شد (حداقل تا زمانی که کسی برای این کار یک ماشین چاپ داشت) و ناشران فعال از این برای کپی کردن هر چیز قابل فروش استفاده می‎کردند. نویسندگان در آن زمان تقریباً هیچ حقوقی نداشتند؛ اگر ناشران چیزی در مقابل چاپ آثار آنها پرداخت می‏کردند، آنها خوشحال می‎شدند. چاپ مجدد گسترده هم باعث می شد که ناشران اصلی آثار احساس کنند که فریب خورده‏اند چون آثار آنها بدون هیچ غرامتی منتشر می‎شد. این باعث شد بسیاری از آن‏ها از دولت درخواست امتیازات ویژه‏ای را بکنند که گرفتن حق انحصاری نشر آثار خاصی را عارض می‏شد. دولت با این موضوع مخالفت نکرد چرا که دولت مردان سعی می‎کردند که بر روی آنچه در حوزه حاکمیتی آنها چاپ می‎شود کنترل داشته باشند. تدریجا این امتیازها به همراه پیشرفت هایی مثل ایده قابل ستایش اعطای حق دریافت اجرت به مؤلف، به مفهوم جدید کپی‏رایت (یا به طور کلی، حقوق مؤلف) تبدیل شدند.

اساساً کپی رایت به این معنی است که خالق اثر یعنی نویسنده کتاب، نقاش یک تصویر و .. حق این را دارد که برای سرنوشت اثرش تصمیم بگیرد. به عنوان خالق اثر آنها می‎توانند به یک ناشر حق چاپ یک کتاب و قرار دادن آن در تیراژ را اعطا کنند (و یا در عمل، بفروشند)؛ ناشر به درآمدی که می‏خواهد می‏رسد در حالی که نویسنده زحمت چاپ، تبلیغات ،حمل و نقل و... را ندارد که در این حالت دو طرف سود می‏کنند.

علاوه کپی‏رایت، حقوقی اخلاقی مانند حق شناخته شدن به عنوان خالق یک اثر نیز وجود دارند. اکثر اوقات اعطای این حقوق اخلاقی غیر ممکن است.

در طول قرن بیستم تقریبا مفاهیم کپی‏رایت بر اساس اصولی که در سطح بین المللی مورد قبول بود اعمال شد و در مورد انواع دیگر آثار از قبیل ضبط صدا و فیلم های سینمایی نیز گسترش پیدا کرد.

ظهور کامپیوتر و اینترنت در اواخر قرن بیستم بار دیگر به شدت وضعیت را تغییر داد: در حالی که هدف از کپی رایت حفاظت از یک ناشر در برابر سایر ناشران بود ( افراد عادی به ندرت در موقعیت نشر کتاب ،ضبط صدا یا فیلم در یک مقیاس اقتصادی قرار می‏گیرند)، ناگهان هر کسی که یک کامپیوتر داشت قادر به تکثیر محتوای دیجیتالی، در هر زمان که می‏خواست و بدون از دست دادن کیفیت، بود (مانند نرم افزار یا کتاب، موسیقی یا فیلم به صورت دیجیتالی) – یک فاجعه برای ناشران و شرکت‎ها‏ی تولید موسیقی ، فیلم و نرم افزار بود چون مدل‏های کسب و کار موجود آن‏ها، که بر اساس فروش محصولات فیزیکی مثل کتاب‎ها و سی دی‏ها بودند، در معرض خطر قرار گرفتند. از آن زمان به بعد «صنعت تولید محتوا» برای وضع قوانین کپی رایت سخت‎تر و مجازات شدید‏تر برای «دزدان ادبی» لابی کرده است به علاوه‏ی اینکه سعی کرده است متخلفان قانون کپی‏رایت را برای تخلفانشان از لحاظ قانونی مسئول، و مجرم بشمارد (که در این زمینه گاهی موفق و گاهی ناموفق بوده است).

لغت جاری امروزه «مالکیت معنوی» است که نه تنها شامل کپی رایت است بلکه شامل مارک‏های تجاری و حق امتیاز اختراعات هم می‎شود. حق امتیاز اختراعات ثبت شده به مخترعان در قبال مستند‏سازی و انتشار اختراعات آن‏ها پاداش و عوض می‏دهد، بوسیله‏ی اینکه به آن‏ها حق انحصاری بهره برداری از اختراعات برای مدتی محدود داده شود. (به عنوان مثال، با اجازه دادن به دیگران برای کسب درآمد با استفاده از آن‎ها). مارک‎های تجاری تضمین می‎کنند که هیچ کس، بدون اجازه ، از محبوبیت یک نام تجاری از طریق فروش محصولات خود تحت این نام بهره‏برداری نمی‏کند. برای مثال، مارک کوکاکولا تضمین می‎کند که هر کس که بتواند یک نوشیدنی شکری قهوه ای را درست کند قادر نخواهد بود آن را به عنوان کوکاکولا بفروشد. این سه نوع از «مالکیت معنوی» مرتبط اما متمایز هستند- حق امتیاز اختراعات در مورد ایده‎ها، کپی رایت در مورد تجلی عینی ایده‎ها در شکل آثار واقعی و علائم تجاری درباره توقف رویه‏های سست کسب و کار می‏باشد. شما با ارائه یک اثر به طورخودکار برای آن کپی رایت می‏گیرید- حداقل اگر این اثر یک خلاقیت کوچک از خودش به نمایش بگذارد. حق امتیاز اختراعات باید در اداره ثبت اختراع ثبت شده و از نظر جدید بودن مورد بررسی قرار بگیرند. مارک های تجاری نیز می‏توانند ثبت شوند یا اینکه از یک نشان برای مدت زمان مشخصی در تجارت و معرفی آن به عنوان ارائه‎دهنده یک محصول یا خدمات به مردم استفاده شود تا مارک تجاری بوجود آید. سنرم‎افزارهای کامپیوتری (که می‎توانند به عنوان یک اثر نوشته شده در نظر گرفته شوند و احتمالاً شامل خلاقیت قابل ملاحظه‏ای هستند) توسط کپی‏رایت محافظت می‏شوند.این یعنی اصولا کپی کردن یک برنامه یا یک بسته‏ی نرم‏افزاری کامل بدون اجازه‏ی صریح از مالک کپی‏رایت (برنامه‏نویس یا کارفرما‏ی او) غیر قانونی است. در ابتدای دوره‏ی پیدایش کامپیوتر "فروخته شدن" نرم‏افزار‏ها رایج نبود. نرم افزار یا همراه با کامپیوتر به شما تحویل داده می‏شد (که به اندازه‏ی کافی گران بود- میلیون‏ها دلار) یا باید خودتان آن را می‏نوشتید. در دهه‏های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مبادله‏ و کپی نرم‏افزار‏ها امری کاملا عادی بود، و در سال ۱۹۷۶ یک بیل گیتس مطمئن، از متوجه شدن اینکه مفسر BASIC او برای MITS Altair ۸۸۰۰ بسیار معروف شد و در واقع تحسین‏های زیادی را برانگیخت، اما تقریبا کسی لازم نمی‏دید مبلغ درخواستی او را بپردازد، وحشت کرد! البته در مورد کاربران این مساله درست نبود، اما حتی این "ایده"‏ که برای نرم‏افزار باید پولی پرداخت شود آنقدر در آن زمان عجیب و غریب بود که تعداد کمی از مردم آن را پذیرفتند.

همانطور که استفاده از کامپیوتر‏ها در اواخر دهه‏‏های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در دفاتر گسترش پیدا می‏کرد، فروش نرم‏افزار به جای عرضه کردن آن به طور مجانی بیشتر و بیشتر رایج می‏شد. به علاوه شرکت‏های نرم‏افزاری تنها کد اجرایی بر روی ماشین را می‏فروختند و نه کد منبع که مردم را قادر کند تا بتوانند با آزمایش کردن شیوه‏ی کار کردن نرم‏افزار را بفهمند یا حتی آن را تغییر دهند. در یک زمان، ریچارد ام. استالمن، که قبلا یک پژوهشگر در MIT بود، تصمیم گرفت از طریق کار کردن روی سیستمی که تاکیدش روی فرهنگ اشتراک‏گذاری بود، فرهنگی که در دهه‏های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ معمول بود، این روند را معکوس کند. این سیستم "GNU"۳ ناتمام ماند اما، بسیاری از اجزای آن در حال حاضر توسط لینوکس استفاده می‏شوند.

ریچارد ام. استالمن (اغلب به طور مختصر RMS نامیده می‏شود) را می‏توان پدر ایده‏ی "نرم‏افزار آزاد" به حساب آورد. در اینجا "آزاد" به معنای "مجانی" نیست، بلکه کاربر "آزاد" است تا کار‏های مختلفی را انجام دهد که در ارتباط با نرم‏افزار‏های انحصاری نمی‏توانست انجام دهد یا مجاز به انجام دادن آن‏ها نبود.۴ RMS یک نرم‏افزار را در صورتی "آزاد" می‏داند که چهار شرط یا "چهار آزادی" را برآورده کند: آزادی اجرای نرم‏افزار به هر منظوری (آزادی شماره ۰ ).

آزادی مطالعه‏ی شیوه‏ی کار کردن نرم‏افزار و تغییر دادن آن به نحوی که کاری که شما می‏خواهید را انجام دهد (آزادی ۱).

آزادی بازپخش کپی‏ها تا شما بتوانید به همسایه‏تان کمک کنید (آزادی ۲).

آزادی بهبود نرم‏افزار، و ارائه‏ی این بهبودها (و در کل نسخه‏های تغییر داده شده) به عموم، تا کل اجتماع از آن بهره ببرند (آزادی ۳).

دسترسی به کد منبع برنامه پیشنیازی برای آزادی‏های ۱ و ۳ هست.

ایده‏ی نرم‏افزار آزاد به طور مساعدی مورد استقبال مردم واقع شد، اما با این وجود اهداف RMS و بنیاد نرم‏افزار‏های آزاد (FSF) اغلب اشتباه فهمیده می‏شد. به خصوص، شرکت‏ها به واژه‏ی «آزاد» اعتراض می‏کردند، که با وجود توضیحات مناسب با واژه‏ی «مجانی» اشتباه گرفته می‏شد. در انتهای دهه‏ی ۱۹۹۰ اریک اس. ریموند، بروس پرنز و تیم اورایلی موسسه‏ی متن باز (OSI) را ایجاد کردند که هدفش فراهم کردن شرایط برای داد تجارت بهتر و، کمتر آرمانی، نرم‏افزار آزاد بود. FSF علاقمند به این "تضعیف" ایده‏هایش نبود، و با وجود نزدیکی بسیار زیاد اهداف FSF و OSI این مجادله هنوز هم کاملا پایان نیافته است (که تا حد زیادی ممکن است به خاطر شخصیت خاص برخی از افراد اصلی درگیر این مساله باشد).

در حالی که استفاده از واژه‏ی «آزاد» در «نرم‏افزار آزاد» به اشتباه گرفتن آن با واژه‏ی «مجانی» دامن می‏زند، واژه‏ی «متن باز» در «نرم‏افزار متن باز» می‏تواند اینگونه تفسیر شود که کد منبع می‏تواند بررسی شود اما نمی‏توان آن را تغییر داد یا توزیع کرد- که هر دو پایه‏های تفکر OSI را تشکیل می‏دهند. با این نگاه هیچ کدام از آن‏ها ۱۰۰% نامبهم نیستند. خود این جامعه اکثرا از "FOSS" (مخفف free and open-source software) یا حتی "FLOSS" (مخفف free, libre, and open-source software که در آن libre از مفهوم "آزادی و استقلال" حمایت می‏کند) استفاده می‏کنند.

چگونه می‎توان از نرم افزار آزاد پول به دست آورد اگر هر کسی حق تغییر و کپی نرم افزار را داشته باشد؟ این یک سوال کاملاً به جاست. در این جا چند ایده برای مدل‎های کسب و کار متن باز وجود دارد:

شما می‎توانید از طریق خدمات اضافی مثل پشتیبانی ، مستندات یا ارائه آموزش برای نرم افزار آزاد کسب درآمد کنید.( این در مورد شرکت متبوع نویسنده‏ی این کتاب، Linup Front GmbH، بسیار صادق است. و به نظر می رسد که LPI از طریق فروش گواهینامه لینوکس قادر به کسب درآمد بوده است.)

شما می‏توانید بهبود‏ها یا الحاقات سفارشی برای مشتریان خاص ایجاد کنید و برای زمانی که صرف کرده‏اید هزینه دریافت کنید (حتی اگر نتیجه توسعه شما بعداً بخشی از نسخه در دسترس عموم شود). این حتی برای نرم افزارهای آزاد که شما در اصل خودتان آن را نوشته اید نیز شدنی است.

در مدل سنتی توسعه نرم افزار اختصاصی، تولیدکننده اصلی برای تغییرات و توسعه بیشتر امتیاز انحصاری دارد. به عنوان مشتری چنین شرکتهایی، اگر تولیدکننده به تولید محصولی خاص ادامه ندهد یا کاملاً ناپدید شود (از طریق ورشکسته شدن یا خریده شدن و منحل شدن توسط یک رقیب) شما دچار مشکل خواهید شد، چون برای تهیه و پذیرفتن یک نرم افزار بی آینده و بی پشتوانه متحمل زحمت و پرداخت هزینه می‏شوید. با نرم افزار آزاد همیشه کسی به جای تولید کننده اصلی پیدا می‎شود که متعهد به حمایت از شما شود- در صورت لزوم شما می‎توانید با سایر کاربرانی که هر یک نمی‎خواهند تنها باشند، همراه شوید.

اگر شما یک بسته نرم افزاری منتشر می‏کنید، می‏توانید یک نسخه اولیه به صورت FOSS ارائه ‎دهید و امیدوار باشید که این نسخه به اندازه کافی مردم را برای خرید "نسخه کامل" اختصاصی جهت دریافت امکانات کامل جذب کند. ( اصطلاح مخصوص برای این مورد، "open core" به معنی هسته باز است.)

این یک شمشیر دو لبه است: از یک طرف، خوب است که نرم‎افزار آزاد بیشتری وجود داشته باشد، اما از طرف دیگر به دلیل قابلیت‏های مهمی که در نسخه آزاد موجود، دردسترس نیست شما اغلب به نسخه اختصاصی نیاز دارید و اضافه کردن این قابلیت‏ها به طور مستقل ممکن است بسیار زمان‏بر باشد. در این مورد، نسخه آزاد عمدتاً به عنوان یک موتور PR عمل می‏کند، در صورتی که تولیدکننده بخواهد مدرن و "دوستدار متن باز" به نظر برسد- جوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب.

۲.۲.۲ گواهینامه ‌ها

چگونه یک نرم‎افزار «آزاد» یا «منبع باز» می‎شود؟ ما یادآوری کردیم که برخی از حقوق– برای مثال قانون تغییر یا کپی یک اثر- برای خالق آثار محفوظ است، اما این حقوق نیز می‎تواند به دیگران نیز منتقل شود. این اتفاق از طریق یک مجوز می‎افتد ( اگر این اتفاق بیفتد)، سندی قانونی که حقوقی که گیرنده نرم‏افزار از طریق خرید ، دانلود و ... اثر به دست می‏آورد را مشخص می‎کند.

کپی رایت به عنوان چنین قانونی به خریدار (یا دانلودکننده‏ی قانونی) اجازه می‎دهد که یک بسته نرم‏افزاری را بر روی یک کامپیوتر نصب و اجرا کند. این مساله فقط نتیجه این واقعیت است که این نرم افزار توسط نویسنده برای آن‏ها در دسترس قرار گرفته است- بدیهی است که فروش یک برنامه که خریدار اجازه استفاده از آن را نداشته باشد منطقی به نظر نمی‏رسد.۵ (در مقابل، هر کس هزینه‏ای را برای برنامه به نویسنده پرداخت کند حق استفاده از برنامه را خواهد داشت.) سایر اقدامات مانند کپی و توزیع کنترل نشده یا تغییر یک برنامه از طریق قانون کپی رایت به صراحت ممنوع شده است و در صورتی که نویسنده اثر بخواهد که اجازه چنین کارهایی را به مردم بدهد باید در مجوز ثبت شود.

برنامه‏های انحصاری اغلب با یک "موافقت‏نامه‌ی مجوز کاربر نهایی" (EULA) عرضه می‏شوند که خریدار باید قبل از اینکه بتواند از نرم‏افزار استفاده کند، آن را بپذیرد. فروشنده‏ی نرم‏افزار از EULA به این منظور استفاده می‏کند که خریدار را از انجام کار‏هایی که طبق قانون کپی‏رایت مجاز به انجام آن‏هاست، منع کند- از قبیل فروش نرم‏افزار استفاده شده به دیگری، یا حرف بدی (یا در واقع گفتن هر چیزی) زدن درباره‏ی آن در معرض عموم. چنین EULA یک قرارداد دوطرفه است که باید توسط هر دو طرف مورد قبول واقع شود و موانع قانونی در این باره (حداقل در آلمان) نسبتا زیاد اند. برای مثال، یک خریدار نرم‏افزار باید قبل از خرید آن بتواند شرایط EULA را بررسی کند، یا حداقل باید این امکان وجود داشته باشد که در صورت عدم موافقت با EULA نرم‏افزار خریداری شده را در قبال استرداد کامل مبلغ فروش برگرداند.

از طرف دیگر مجوز‏های متن باز FLOSS به این منظور استفاده می‏شوند تا به کاربر اجازه انجام کار‏هایی را دهند که توسط قانون کپی‏رایت از انجام آن‏ها منع شده است. عموما آن‏ها سعی در محدود کردن استفاده از نرم‏افزار ندارند، بلکه عموما ناظر به مسائل مرتبط با تغییر و توزیع نرم‏افزار می‏باشند. با این دید آن‏ها دریافت‏کننده‏ی نرم‏افزار را در شرایطی بدتر از شرایطی که از فروش هر کالای دیگری انتظار می‏رود قرار نمی‏دهند. بنابراین، برخلاف EULA ها، مجوز‏های نرم‏افزار آزاد معمولا قرداد‏هایی نیستند که دریافت کننده ناگزیر از پذیرش آن‏ها به طور صریح باشد، بلکه اظهارنامه‏های یک طرفه‏ای از جانب نویسنده‏ی نرم‏افزار می‏باشند و حقوقی که توسط آن‏ها اعطا می‏شود علاوه بر حقوق اصلی موجود در قانون مزایای بیشتری را ایجاد می‏کنند.

در حال حاضر باغ وحش کاملی از مجوز‏هایی وجود دارد که الزامات اساسی نرم‏افزار آزاد یا متن باز را برآورده می‏کنند. معروف‏ترین مجوز نرم‏افزار آزاد مجوز عمومی کلی (GPL) می‏باشد که توسط ریچارد ام. استالمن رواج و انتشار یافت، اما تعداد زیاد دیگری نیز وجود دارد. OSI مجوز‏هایی را "تصدیق می‏کند" که بر اساس عقیده‏اش متضمن روح متن باز باشد؛ به همین ترتیب FSF مجوز‏هایی را تایید می‏کند که تامین کننده‏ی "چهار آزادی" باشند. لیست مجوز‏های تایید شده از طریق صفحه‏ی وب سازمان‏ها‏ی مذکور قابل دسترسیست.

اگر شما قصد آغاز یک پروژه‏ی آزاد یا متن باز را دارید، کاملا آزاد هستید که مجوز مخصوص به خود را مطرح کنید به شرطی که الزامات FSF یا OSI را برآورده کند. اما، اکثرا بهتر است از مجوزی استفاده کنید که قبلا تایید شده باشد. این به این معنی ست که شما نیازی به تهیه تاییدیه برای مجوزتان از طرف FSF و OSL ندارید، به علاوه مجوز‏های موجود توسط متخصصان امور قانونی بررسی شده‏اند و می‏توان به طور معقولی آن‏ها را مستحکم در نظر گرفت- به عنوان یک مبتدی در امور قرارداد‏ها و قانون مالکیت معنوی ممکن است شما جزئیاتی را از قلم بیاندازید که بعدا می‏توانند برای شما دردسر ساز شود.

لازم است به این نکته توجه کنید که طرفداران نرم‌ افزار آزاد یا متن باز به هیچ وجه خواهان کنار گذاشتن کامل قانون کپی‏رایت نیستند. در واقع نرم‏افزار آزاد همانطور که می‏دانیم فقط به این دلیل می‏تواند به حیات خود ادامه دهد که کپی‏رایت حق قانونی تغییر و توزیع نرم‏افزار توسط نویسنده‏ی آن را موقوف به شرایط خاصی می‏کند از قبیل اینکه دریافت کننده‏ی نرم‏افزار نیز حق تغییر و توسعه‏ی نرم‏افزار را داشته باشد. بدون کپی‏رایت، هر کسی می‏تواند تکه‏ای از یک نرم‏ افزار را بدزدد، و اصول مرکزی همچون "چهار آزادی" به خطر می‏افتند چون برای مردم امکان انباشتن و احتکار نرم‏افزار فراهم می‏شود بدون اینکه آن را به اشتراک بگذارند.

۲.۲.۳ GPL

کرنل لینوکس و بخش اعظم چیزی که به عنوان "لینوکس" شناخته می‏شود تحت مجوز کلی عمومی (GPL) توزیع می‏شود. GPL توسط RMS برای پروژه‏ی GNU توسعه داده شده است و باید این مساله را تضمین کند که نرم‏افزار توزیع شده تحت این مجوز، تحت این مجوز باقی می‏ماند (این نوع مجوز همچنین به عنوان مجوز کپی لفت شناخته می‏شود). این مجوز تقریبا به این صورت کار می‏کند: نرم افزار GPL باید به صورت کد منبع در دسترس باشد و اجازه داشته باشد برای اهداف اختیاری مورد استفاده قرار گیرد. به طور صریح مجاز به تغییر منبع و توزیع آن در فرم تغییر داده شده و یا تغییر داده نشده آن هستید تا زمانی که گیرنده حقوق GPL مشابهی را دریافت کند. توزیع ( و یا حتی فروش) نرم افزار GPL در فرم اجرایی آن نیز صراحتا مجاز است. در این صورت کد منبع (شامل قوانین GPL ) باید در کنار فایل‏های اجرایی آن ارائه شود، یا اینکه باید در طول یک دوره مشخص زمانی در صورت درخواست دردسترس باشد.

در اینجا کد منبع به معنای "هر چیز لازم جهت اجرا‏ی نرم افزار بر روی یک کامپبوتر" است. مصداق این تعریف در موارد خاص موضوعی برای یک بحث داغ است- برای مثال اگر این شامل کلیدهای رمزگذاری شده‏ای باشد که برای شروع یک هسته لینوکس تغییر یافته، بر روی کامپیوتری که به طور مناسبی قفل شده باشد، لازم است. اگر کسی نرم افزار GPL را خریداری کند، طبعا نه تنها حق نصب آن نرم افزار بر روی تمام کامپیوترهایش بلکه همچنین حق کپی و فروش دوباره‏ی آن را دارد (تحت GPL ). یک نتیجه‏ی این مساله این است که فروش نرم افزار GPL به هر نفر زیاد منطقی نیست، اما یک فایده‏ی جانبی این می‏باشد که قیمت‏های مثلا توزیع های لینوکس معقول باقی می‏ماند.

اگر شما یک برنامه جدید که شامل (قسمتی از) یک برنامه GPL می‏باشد، بنویسید، این برنامه جدید ( یک "کار مشتق شده") نیز باید تحت GPL قرار گیرد. در اینجا نیز، بحث‎های داغی وجود دارد که چه بخش‎هایی و چه مقدار از یک برنامه GPL باید در یک برنامه دیگر قرار گیرد تا آن را یک برنامه مشتق شده (ترکیبی) به حساب آوریم. بر طبق FSF استفاده از یک کتابخانه GPL قابل بارگذاری به صورت پویا در یک برنامه، آن را تحت GPL قرار می‏دهد استفاده می‎شود حتی اگر آن برنامه به خودی خود شامل کد‏های GPL نباشد و بنابراین از نظر قانونی یک "کار مشتق شده" به حساب نیاید. اینکه چه مقدار از این دیدگاه پوچ است و واقعاً تا چه حد از نظر قانونی قابل دفاع می باشد در اصل باید در یک دادگاه قانونی تعیین شود.

GPL قوانینی را برای اصلاح و تغییر نرم افزار و نه استفاده‏ی واقعی از آن تعیین می‎کند. در حال حاضر استفاده از دو نسخه GPL رایج است. نسخه ی ۳ جدید‏تر (با نام " GPLv3 ") در پایان ژوئن ۲۰۰۷ منتشر شد و با نسخه ۲ قدیمی‏تر (با نام " GPLv2 ") در توضیحاتی در حوزه‏های مختلفی از قبیل حق امتیاز نرم‏افزار، تطبیق‏پذیری با مجوز‏های آزاد دیگر، و معرفی محدودیت‏هایی برای اقدام به اعمال تغییرات بر روی نرم‏افزار‏های از لحاظ تئوری آزاد درون دستگاه‏هایی ،که بوسیله‏ی سخت‏افزار خاص غیر ممکن است، تفاوت دارد (" tivoistation " ، در حالتی که کرنل یک PVR لینوکسی قابل تغییر یا جایگزینی نباشد). GPLv3 به کاربرانش اجازه می‏دهد که شروط اضافه تری را وضع کنند.- GPLv3 موافقت جهانی جامعه‏ی نرم‏افزار آزاد را جلب نکرد، از اینرو پروژه‏های زیادی (که برجسته‏ترین آن‏ها کرنل لینوکس می‏باشد) به همین خاطر تحت همان GPLv2 باقی مانده‏اند. به علاوه، پروژه‏های زیادی کشان را تحت " GPLv2 یا هر نسخه ی جدیدتر" توزیع می‏کنند، بنابراین شما میتوانید تصمیم بگیرید کدام نسخهی GPL را هنگام تغییر یا توزیع چنین نرمافزاری استفاده کنید.

این یک سبک خوب در میان توسعه‎دهندگان نرم افزار آزاد است که در یک پروژه تحت همان مجوزی که در حال حاضر پروژه تحت آن اجرا می‎شود همکاری کنند، و بیشتر پروژه‏ها اصرار دارند که حداقل، کد را در نسخه "رسمی" نرم افزار جا بدهند. حتی بعضی از آن‎ها بر واگذاری کپی رایت اصرار دارند که نویسنده‏ی کد حق خودش را به پروژه (یا یک سازمان مناسب) اعطا کند. فایده‏ی چنین اقدامی این است که کپی‏رایت درون کد منحصرا برای این پروژه باقی می‏ماند، و پیگیری تعرض به این قانون- که تنها دارنده‏ی کپی‏رایت جایگاه قانونی برای انجام چنین کاری را دارد- آسان‏تر می‏شود. یک اثر جانبی که ممکن است مطلوب یا به وضوح نامطلوب باشد این است که تغییر مجوز برای کل پروژه آسان‏تر می‏گردد، که این نیز در حوزه‏ی اختیارات دارنده‏ی کپی ‏رایت می‏باشد.

در مورد لینوکس، که به وضوح التزامی به تخصیص کپی‏رایت ندارد، تغییر مجوز سخت یا غیر ممکن است چرا که کد آن آش شله قلمکاری حاصل از سهم و همکاری بیش از هزار نویسنده می‏باشد. این مساله هنگام معرفی GPLv3 مورد بحث واقع شد و توسعه‏دهندگان به توافق رسیدند که تعیین متشا قانونی هر خط کد منبع کرنل لینوکس و جلب رضایت نویسنده‏ی آن برای تغییر مجوز، یک پروژه‏ی طاقت فرسا خواهد بود. برخی از توسعه دهندگان به طور سرسختانه مخالفت خواهند کرد، در حالی که نمی‏توان برخی دیگر را پیدا کرد یا شاید حتی از دنیا رفته باشند، و کد مربوطه باید با چیزی مشابه با یک کپی‏رایت واضح جایگزین شود. اگرچه حداقل لینوس توروالدز پایبند به GPLv2 باقی می‏ماند، بنابراین در عمل مشکلی پیش نخواهد آمد.

GPL در مورد قیمت احتمالی محصول هیچ تصریحی نمی‏کند. توزیع مجانی نرم‏افزار GPL یا فروش آن کاملا قانونی است، به شرطی که شما کد منبع آن را عرضه کنید یا در صورت درخواست آن را در دسترس قرار دهید و همچنین دریافت‏کننده نیز حقوق GPL را حاصل کند. این به این معناست که نرم‏افزار GPL الزامات نباید مجانی باشد. شما می‏توانید با خواندن GPL که باید همراه هر نرم‏افزار GPL (شامل لینوکس) توزیع شود، در اینباره اطلاعات بیشتری کسب کنید.

همانطور که گفتیم GPL مستحکم ترین مجوز بین مجوز‏های نرم‏افزار آزاد محسوب می‏شود از این لحاظ که سعی می‏کند تضمین کند که کد نرم افزاری که تحت GPL منتشر می‏شود آزاد باقی میماند. در مواقع مختلف شرکت‏ها سعی کرده‏اند کد GPL را درون محصولاتی قرار دهند که قصد انتشار آن‏ها تحت GPL را نداشته‏اند. گرچه بعد از اینکه به شدت توسط (اغلب) FSF به عنوان دارنده‏ی کپی‏رایت توبیخ شده‏اند، این شرکت‏ها خود را ملزم به رعایت GPL کرده‏اند.

حداقل در آلمان، GPL همچنین در دادگاه نیز معتبر شمرده شده است- یک برنامه نویس کرنل لینوکس توانسته بود به خاطر عدم رعایت GPL هنگام توزیع سخت‏افرار توسط کمپانی D-LINK (یک تولید کننده‏ی تجهیزات شبکه، و در این مورد یک سخت‏افزار NAS تحت لینوکس)، این کمپانی را تحت تعقیب قضایی قرار دهد و علیه آن از دادگاه حکم بگیرد.

چرا GPL کارآمد است؟ بعضی از شرکت‏هایی که محدودیت‏های اعمال شده توسط GPL را دشوار می‏دانند، سعی کرده‏اند تا آن را نامعتبر اعلان کنند یا موجبات بی‏اعتبار شدن آن را فراهم آورند. برای مثال در ایالات متحده GPL را "غیر آمریکایی" یا "بر خلاف قانون اساسی" لقب می‏دادند؛ در آلمان یک شرکت سعی کرد با توسل به قوانین ضد تشکیل اتحادیه‏های بزرگ، GPL را باطل کند چرا که تصور می‏شد که متضمن تثبیت غیر قانونی قیمت‏هاست. به نظر می‏رسد اعتقاد آن‏ها این است که در صورت شرح نامناسب شرایط، نرم‏افزار GPL می‏تواند توسط هر کسی به هر منظوری استفاده شود. تمام این حملات یک واقعیت مهم را نادیده می‏گیرند:

بدون GPL ، هیچ کس به جز نویسنده‏ی اصلی حق ندارد هیچ کاری را با کد انجام دهد، چرا که حق انجام اقداماتی از قبیل توزیع، یا در واقع فروش نرم‏افزار توسط قانون کپی‏رایت محفوظ است. بنابراین اگر GPL از میان برداشته شود، شرایط برای تمامی طرف‏ها و گروه‏های دیگر که به کد نیاز دارند بدتر می‏شود.

یک اقامه‏ی دعوی، که در آن یک نویسنده‏ی نرم‏افزار شرکتی را تحت تعقیب قرار داده است که کد‏های GPL او را بدون رعایت قوانین GPL توزیع کرده است، تقریبا به این شکل خواهد بود:

قاضی: شکایت شما چیست؟

نویسنده‏ی نرم‏افزار: عالیجناب، خوانده نرم‏افزار مرا بدون مجوز پخش کرده است.

قاضی: (رو به وکیل خوانده) آیا همینطور است؟

در این زمان خوانده می‏تواند بگوید "بله"، که در اینصورت اقامه‏ی دعوی ضرورتا پایان می‏یابد (البته هنوز مرحله‏ی رای هیات منصفه مانده است). همچنین او می‏تواند بگوید "نه"، اما توجیح اینکه چرا قانون کپی‏رایت شامل حال آن‏ها نمی‏شود به عهده‏ی خود آن‏هاست. این یک معضل ناراحت‏کننده است و به همین دلیل در واقع تعدادی از شرکت‏ها این کار را خودشان انجام می‎‎دهند- بسیاری از اختلافات GPL در خارج از دادگاه حل و فصل می‎شوند.

اگر یک تولید کننده نرم افزار اختصاصی GPL را نقض کند ( برای مثال محصول آنها شامل صدها خط کد منبع از یک پروژه GPL باشد) این بدان معنا نیست که تمام کد آن محصول باید تحت شرایط GPL منتشر شود، بلکه تنها حاکی از آن است که آن‏ها کد GPL را بدون مجوز توزیع کرده‎اند. سازنده می‎تواند این مشکل را با روش‎های مختلفی حل کند:

آن‎ها می توانند با جایگزین کردن کد خودشان کد GPL را حذف کنند. بنابراین از آن به بعد GPL به نرم افزار آن‎ها ربطی ندارد.

آن‎ها می‎توانند با دارنده کپی رایت کد GPL مذاکره کنند ( در صورت که در دسترس و حاضر به همکاری باشد) و برای مثال، با پرداخت هزینه مجوز موافقت کنند. بخش مربوط به مجوزهای چندگانه که جلوتر بیان می‎شود را نیز مطالعه کنید.

آن‎ها می‎توانند تمام برنامه‏ی خود را به طور داوطلبانه تحت GPL و مطابق با شرایط آن منتشر کنند (بعیدترین روش ممکن است). غیر از این‏ها ممکن است خسارت قابل پرداختی برای نقض‎های قبلی این قانون وجود داشته باشد. با این حال وضعیت کپی‏رایت نرم افزار اختصاصی به هیچ وجه تحت تأثیر قرار نمی‎گیرد.

۲.۲.۴ مجوزهای دیگر

علاوه بر GPL ، مجوزهای محبوب دیگری در زمینه FOSS موجود است، در اینجا یک مرور کوتاه بر آن‏ها داریم:

مجوز BSD مجوز BSD از توزیع یونیکس دانشگاه کالیفرنیا در برکلی سرچشمه می‏گیرد و عمداً بسیار ساده نگهداری می‏شود: دریافت کننده نرم افزار اساساً اجازه انجام هر کاری با نرم افزار را دارد، تا زمانی که این تصور را ایجاد نکنند که استفاده از آن‎ها به وسیله دانشگاه تأیید شده است (یا در مورد الحاقات، نویسنده اصلی آن نرم افزار‏ها). هرگونه مسئولیت در قبال این برنامه تا حد امکان حذف شده است. متن مجوز باید در برنامه همراه کد منبع و مستند سازی آن- اگر برنامه یا نسخه‎های اصلاح شده در فرم اجرایی توزیع شده‎اند- نگاه داشته شود.

اگر یک بسته نرم افزاری شامل کد دارای مجوز BSD باشد، مجوز BSD استفاده شده الزام می‏کند که هر گونه محتوای ترویجی نرم افزار یا سیستم، این مساله و دارنده‏ی کپی‏رایت را ذکر کنند. این "بند تبلیغاتی" به همین دلیل نوشته شده است.

بر خلاف GPL ، مجوز BSD سعی نمی‏کند که کد منبع نرم افزار را عمومی نگه دارد. هر کسی یک نرم‏افزار دارای مجوز BSD را تهیه کند، در اصل می‎تواند آن را با نرم افزار خود ادغام کند و آن رابه فرم باینری توزیع کند( GPL الزام می‏کند که همچنین کد منبع متناظر نیز تحت GPL منتشر شود). شرکت‏های نرم‏افزاری تجاری مانند Microsoft و Apple که کمتر مشتاق نرم‏افزار GPL می‏باشند، معمولا مشکلی با نرم‏افزار تحت مجوز BSD ندارند. برای مثال، ویندوز NT قبلا حاوی کد‏های شبکه‏ای TCP/IP از BSD بود (به یک شکل تطبیق داده شده)، و قسمت‏های اعظم کرنل سیستم عامل OS X مکینتاش از BSD مشتق شده‏اند.

در جامعه‏ی FOSS ، برای مدت زیادی نظرات در مورد این که بین GPL و BSD کدام "آزاد ترند" متفاوت بود. از یک طرف این منطقی می‏باشد که بگوییم یک دریافت کننده می‏تواند کار‏های بیشتری با نرم‏افزار تحت BSD انجام دهد، و بنابراین مجوز BSD در شرایط مستقل حامل آزادی بیشتری است.