۲.۲ آزاد یا متن باز
۲.۲.۱ کپی رایت و «نرم افزار آزاد»¶
در طول قرون وسطا، تکثیر کردن کتابها و نوشتههای دیگر کار هزینهبرداری بود. نیاز بود نا کسی را پیدا کرد نوشتن بلد بود و زمان لازم برای چنین کاری داشت- که این مساله تکثیر کتابهای بزرگتر مانند انجیل را محدود به صومعهها میکرد( راهبان در چنین مکانهایی هم قادر به نوشتن بودند و هم زمان زیادی برای این کار داشتند). اختراع ماشین چاپ قابل حمل در قرن ۱۶ مشکلی ایجاد کرد که قبلا ناشناخته بود: ناگهان کپی کردن به طور قابل توجهی آسانتر و ارزانتر شد (حداقل تا زمانی که کسی برای این کار یک ماشین چاپ داشت) و ناشران فعال از این برای کپی کردن هر چیز قابل فروش استفاده میکردند. نویسندگان در آن زمان تقریباً هیچ حقوقی نداشتند؛ اگر ناشران چیزی در مقابل چاپ آثار آنها پرداخت میکردند، آنها خوشحال میشدند. چاپ مجدد گسترده هم باعث می شد که ناشران اصلی آثار احساس کنند که فریب خوردهاند چون آثار آنها بدون هیچ غرامتی منتشر میشد. این باعث شد بسیاری از آنها از دولت درخواست امتیازات ویژهای را بکنند که گرفتن حق انحصاری نشر آثار خاصی را عارض میشد. دولت با این موضوع مخالفت نکرد چرا که دولت مردان سعی میکردند که بر روی آنچه در حوزه حاکمیتی آنها چاپ میشود کنترل داشته باشند. تدریجا این امتیازها به همراه پیشرفت هایی مثل ایده قابل ستایش اعطای حق دریافت اجرت به مؤلف، به مفهوم جدید کپیرایت (یا به طور کلی، حقوق مؤلف) تبدیل شدند.
اساساً کپی رایت به این معنی است که خالق اثر یعنی نویسنده کتاب، نقاش یک تصویر و .. حق این را دارد که برای سرنوشت اثرش تصمیم بگیرد. به عنوان خالق اثر آنها میتوانند به یک ناشر حق چاپ یک کتاب و قرار دادن آن در تیراژ را اعطا کنند (و یا در عمل، بفروشند)؛ ناشر به درآمدی که میخواهد میرسد در حالی که نویسنده زحمت چاپ، تبلیغات ،حمل و نقل و... را ندارد که در این حالت دو طرف سود میکنند.
علاوه کپیرایت، حقوقی اخلاقی مانند حق شناخته شدن به عنوان خالق یک اثر نیز وجود دارند. اکثر اوقات اعطای این حقوق اخلاقی غیر ممکن است.
در طول قرن بیستم تقریبا مفاهیم کپیرایت بر اساس اصولی که در سطح بین المللی مورد قبول بود اعمال شد و در مورد انواع دیگر آثار از قبیل ضبط صدا و فیلم های سینمایی نیز گسترش پیدا کرد.
ظهور کامپیوتر و اینترنت در اواخر قرن بیستم بار دیگر به شدت وضعیت را تغییر داد: در حالی که هدف از کپی رایت حفاظت از یک ناشر در برابر سایر ناشران بود ( افراد عادی به ندرت در موقعیت نشر کتاب ،ضبط صدا یا فیلم در یک مقیاس اقتصادی قرار میگیرند)، ناگهان هر کسی که یک کامپیوتر داشت قادر به تکثیر محتوای دیجیتالی، در هر زمان که میخواست و بدون از دست دادن کیفیت، بود (مانند نرم افزار یا کتاب، موسیقی یا فیلم به صورت دیجیتالی) – یک فاجعه برای ناشران و شرکتهای تولید موسیقی ، فیلم و نرم افزار بود چون مدلهای کسب و کار موجود آنها، که بر اساس فروش محصولات فیزیکی مثل کتابها و سی دیها بودند، در معرض خطر قرار گرفتند. از آن زمان به بعد «صنعت تولید محتوا» برای وضع قوانین کپی رایت سختتر و مجازات شدیدتر برای «دزدان ادبی» لابی کرده است به علاوهی اینکه سعی کرده است متخلفان قانون کپیرایت را برای تخلفانشان از لحاظ قانونی مسئول، و مجرم بشمارد (که در این زمینه گاهی موفق و گاهی ناموفق بوده است).
لغت جاری امروزه «مالکیت معنوی» است که نه تنها شامل کپی رایت است بلکه شامل مارکهای تجاری و حق امتیاز اختراعات هم میشود. حق امتیاز اختراعات ثبت شده به مخترعان در قبال مستندسازی و انتشار اختراعات آنها پاداش و عوض میدهد، بوسیلهی اینکه به آنها حق انحصاری بهره برداری از اختراعات برای مدتی محدود داده شود. (به عنوان مثال، با اجازه دادن به دیگران برای کسب درآمد با استفاده از آنها). مارکهای تجاری تضمین میکنند که هیچ کس، بدون اجازه ، از محبوبیت یک نام تجاری از طریق فروش محصولات خود تحت این نام بهرهبرداری نمیکند. برای مثال، مارک کوکاکولا تضمین میکند که هر کس که بتواند یک نوشیدنی شکری قهوه ای را درست کند قادر نخواهد بود آن را به عنوان کوکاکولا بفروشد. این سه نوع از «مالکیت معنوی» مرتبط اما متمایز هستند- حق امتیاز اختراعات در مورد ایدهها، کپی رایت در مورد تجلی عینی ایدهها در شکل آثار واقعی و علائم تجاری درباره توقف رویههای سست کسب و کار میباشد. شما با ارائه یک اثر به طورخودکار برای آن کپی رایت میگیرید- حداقل اگر این اثر یک خلاقیت کوچک از خودش به نمایش بگذارد. حق امتیاز اختراعات باید در اداره ثبت اختراع ثبت شده و از نظر جدید بودن مورد بررسی قرار بگیرند. مارک های تجاری نیز میتوانند ثبت شوند یا اینکه از یک نشان برای مدت زمان مشخصی در تجارت و معرفی آن به عنوان ارائهدهنده یک محصول یا خدمات به مردم استفاده شود تا مارک تجاری بوجود آید. سنرمافزارهای کامپیوتری (که میتوانند به عنوان یک اثر نوشته شده در نظر گرفته شوند و احتمالاً شامل خلاقیت قابل ملاحظهای هستند) توسط کپیرایت محافظت میشوند.این یعنی اصولا کپی کردن یک برنامه یا یک بستهی نرمافزاری کامل بدون اجازهی صریح از مالک کپیرایت (برنامهنویس یا کارفرمای او) غیر قانونی است. در ابتدای دورهی پیدایش کامپیوتر "فروخته شدن" نرمافزارها رایج نبود. نرم افزار یا همراه با کامپیوتر به شما تحویل داده میشد (که به اندازهی کافی گران بود- میلیونها دلار) یا باید خودتان آن را مینوشتید. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مبادله و کپی نرمافزارها امری کاملا عادی بود، و در سال ۱۹۷۶ یک بیل گیتس مطمئن، از متوجه شدن اینکه مفسر BASIC او برای MITS Altair ۸۸۰۰ بسیار معروف شد و در واقع تحسینهای زیادی را برانگیخت، اما تقریبا کسی لازم نمیدید مبلغ درخواستی او را بپردازد، وحشت کرد! البته در مورد کاربران این مساله درست نبود، اما حتی این "ایده" که برای نرمافزار باید پولی پرداخت شود آنقدر در آن زمان عجیب و غریب بود که تعداد کمی از مردم آن را پذیرفتند.
همانطور که استفاده از کامپیوترها در اواخر دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در دفاتر گسترش پیدا میکرد، فروش نرمافزار به جای عرضه کردن آن به طور مجانی بیشتر و بیشتر رایج میشد. به علاوه شرکتهای نرمافزاری تنها کد اجرایی بر روی ماشین را میفروختند و نه کد منبع که مردم را قادر کند تا بتوانند با آزمایش کردن شیوهی کار کردن نرمافزار را بفهمند یا حتی آن را تغییر دهند. در یک زمان، ریچارد ام. استالمن، که قبلا یک پژوهشگر در MIT بود، تصمیم گرفت از طریق کار کردن روی سیستمی که تاکیدش روی فرهنگ اشتراکگذاری بود، فرهنگی که در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ معمول بود، این روند را معکوس کند. این سیستم "GNU"۳ ناتمام ماند اما، بسیاری از اجزای آن در حال حاضر توسط لینوکس استفاده میشوند.
ریچارد ام. استالمن (اغلب به طور مختصر RMS نامیده میشود) را میتوان پدر ایدهی "نرمافزار آزاد" به حساب آورد. در اینجا "آزاد" به معنای "مجانی" نیست، بلکه کاربر "آزاد" است تا کارهای مختلفی را انجام دهد که در ارتباط با نرمافزارهای انحصاری نمیتوانست انجام دهد یا مجاز به انجام دادن آنها نبود.۴ RMS یک نرمافزار را در صورتی "آزاد" میداند که چهار شرط یا "چهار آزادی" را برآورده کند: آزادی اجرای نرمافزار به هر منظوری (آزادی شماره ۰ ).
آزادی مطالعهی شیوهی کار کردن نرمافزار و تغییر دادن آن به نحوی که کاری که شما میخواهید را انجام دهد (آزادی ۱).
آزادی بازپخش کپیها تا شما بتوانید به همسایهتان کمک کنید (آزادی ۲).
آزادی بهبود نرمافزار، و ارائهی این بهبودها (و در کل نسخههای تغییر داده شده) به عموم، تا کل اجتماع از آن بهره ببرند (آزادی ۳).
دسترسی به کد منبع برنامه پیشنیازی برای آزادیهای ۱ و ۳ هست.
ایدهی نرمافزار آزاد به طور مساعدی مورد استقبال مردم واقع شد، اما با این وجود اهداف RMS و بنیاد نرمافزارهای آزاد (FSF) اغلب اشتباه فهمیده میشد. به خصوص، شرکتها به واژهی «آزاد» اعتراض میکردند، که با وجود توضیحات مناسب با واژهی «مجانی» اشتباه گرفته میشد. در انتهای دههی ۱۹۹۰ اریک اس. ریموند، بروس پرنز و تیم اورایلی موسسهی متن باز (OSI) را ایجاد کردند که هدفش فراهم کردن شرایط برای داد تجارت بهتر و، کمتر آرمانی، نرمافزار آزاد بود. FSF علاقمند به این "تضعیف" ایدههایش نبود، و با وجود نزدیکی بسیار زیاد اهداف FSF و OSI این مجادله هنوز هم کاملا پایان نیافته است (که تا حد زیادی ممکن است به خاطر شخصیت خاص برخی از افراد اصلی درگیر این مساله باشد).
در حالی که استفاده از واژهی «آزاد» در «نرمافزار آزاد» به اشتباه گرفتن آن با واژهی «مجانی» دامن میزند، واژهی «متن باز» در «نرمافزار متن باز» میتواند اینگونه تفسیر شود که کد منبع میتواند بررسی شود اما نمیتوان آن را تغییر داد یا توزیع کرد- که هر دو پایههای تفکر OSI را تشکیل میدهند. با این نگاه هیچ کدام از آنها ۱۰۰% نامبهم نیستند. خود این جامعه اکثرا از "FOSS" (مخفف free and open-source software) یا حتی "FLOSS" (مخفف free, libre, and open-source software که در آن libre از مفهوم "آزادی و استقلال" حمایت میکند) استفاده میکنند.
چگونه میتوان از نرم افزار آزاد پول به دست آورد اگر هر کسی حق تغییر و کپی نرم افزار را داشته باشد؟ این یک سوال کاملاً به جاست. در این جا چند ایده برای مدلهای کسب و کار متن باز وجود دارد:
شما میتوانید از طریق خدمات اضافی مثل پشتیبانی ، مستندات یا ارائه آموزش برای نرم افزار آزاد کسب درآمد کنید.( این در مورد شرکت متبوع نویسندهی این کتاب، Linup Front GmbH، بسیار صادق است. و به نظر می رسد که LPI از طریق فروش گواهینامه لینوکس قادر به کسب درآمد بوده است.)
شما میتوانید بهبودها یا الحاقات سفارشی برای مشتریان خاص ایجاد کنید و برای زمانی که صرف کردهاید هزینه دریافت کنید (حتی اگر نتیجه توسعه شما بعداً بخشی از نسخه در دسترس عموم شود). این حتی برای نرم افزارهای آزاد که شما در اصل خودتان آن را نوشته اید نیز شدنی است.
در مدل سنتی توسعه نرم افزار اختصاصی، تولیدکننده اصلی برای تغییرات و توسعه بیشتر امتیاز انحصاری دارد. به عنوان مشتری چنین شرکتهایی، اگر تولیدکننده به تولید محصولی خاص ادامه ندهد یا کاملاً ناپدید شود (از طریق ورشکسته شدن یا خریده شدن و منحل شدن توسط یک رقیب) شما دچار مشکل خواهید شد، چون برای تهیه و پذیرفتن یک نرم افزار بی آینده و بی پشتوانه متحمل زحمت و پرداخت هزینه میشوید. با نرم افزار آزاد همیشه کسی به جای تولید کننده اصلی پیدا میشود که متعهد به حمایت از شما شود- در صورت لزوم شما میتوانید با سایر کاربرانی که هر یک نمیخواهند تنها باشند، همراه شوید.
اگر شما یک بسته نرم افزاری منتشر میکنید، میتوانید یک نسخه اولیه به صورت FOSS ارائه دهید و امیدوار باشید که این نسخه به اندازه کافی مردم را برای خرید "نسخه کامل" اختصاصی جهت دریافت امکانات کامل جذب کند. ( اصطلاح مخصوص برای این مورد، "open core" به معنی هسته باز است.)
این یک شمشیر دو لبه است: از یک طرف، خوب است که نرمافزار آزاد بیشتری وجود داشته باشد، اما از طرف دیگر به دلیل قابلیتهای مهمی که در نسخه آزاد موجود، دردسترس نیست شما اغلب به نسخه اختصاصی نیاز دارید و اضافه کردن این قابلیتها به طور مستقل ممکن است بسیار زمانبر باشد. در این مورد، نسخه آزاد عمدتاً به عنوان یک موتور PR عمل میکند، در صورتی که تولیدکننده بخواهد مدرن و "دوستدار متن باز" به نظر برسد- جوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب.
۲.۲.۲ گواهینامه ها¶
چگونه یک نرمافزار «آزاد» یا «منبع باز» میشود؟ ما یادآوری کردیم که برخی از حقوق– برای مثال قانون تغییر یا کپی یک اثر- برای خالق آثار محفوظ است، اما این حقوق نیز میتواند به دیگران نیز منتقل شود. این اتفاق از طریق یک مجوز میافتد ( اگر این اتفاق بیفتد)، سندی قانونی که حقوقی که گیرنده نرمافزار از طریق خرید ، دانلود و ... اثر به دست میآورد را مشخص میکند.
کپی رایت به عنوان چنین قانونی به خریدار (یا دانلودکنندهی قانونی) اجازه میدهد که یک بسته نرمافزاری را بر روی یک کامپیوتر نصب و اجرا کند. این مساله فقط نتیجه این واقعیت است که این نرم افزار توسط نویسنده برای آنها در دسترس قرار گرفته است- بدیهی است که فروش یک برنامه که خریدار اجازه استفاده از آن را نداشته باشد منطقی به نظر نمیرسد.۵ (در مقابل، هر کس هزینهای را برای برنامه به نویسنده پرداخت کند حق استفاده از برنامه را خواهد داشت.) سایر اقدامات مانند کپی و توزیع کنترل نشده یا تغییر یک برنامه از طریق قانون کپی رایت به صراحت ممنوع شده است و در صورتی که نویسنده اثر بخواهد که اجازه چنین کارهایی را به مردم بدهد باید در مجوز ثبت شود.
برنامههای انحصاری اغلب با یک "موافقتنامهی مجوز کاربر نهایی" (EULA) عرضه میشوند که خریدار باید قبل از اینکه بتواند از نرمافزار استفاده کند، آن را بپذیرد. فروشندهی نرمافزار از EULA به این منظور استفاده میکند که خریدار را از انجام کارهایی که طبق قانون کپیرایت مجاز به انجام آنهاست، منع کند- از قبیل فروش نرمافزار استفاده شده به دیگری، یا حرف بدی (یا در واقع گفتن هر چیزی) زدن دربارهی آن در معرض عموم. چنین EULA یک قرارداد دوطرفه است که باید توسط هر دو طرف مورد قبول واقع شود و موانع قانونی در این باره (حداقل در آلمان) نسبتا زیاد اند. برای مثال، یک خریدار نرمافزار باید قبل از خرید آن بتواند شرایط EULA را بررسی کند، یا حداقل باید این امکان وجود داشته باشد که در صورت عدم موافقت با EULA نرمافزار خریداری شده را در قبال استرداد کامل مبلغ فروش برگرداند.
از طرف دیگر مجوزهای متن باز FLOSS به این منظور استفاده میشوند تا به کاربر اجازه انجام کارهایی را دهند که توسط قانون کپیرایت از انجام آنها منع شده است. عموما آنها سعی در محدود کردن استفاده از نرمافزار ندارند، بلکه عموما ناظر به مسائل مرتبط با تغییر و توزیع نرمافزار میباشند. با این دید آنها دریافتکنندهی نرمافزار را در شرایطی بدتر از شرایطی که از فروش هر کالای دیگری انتظار میرود قرار نمیدهند. بنابراین، برخلاف EULA ها، مجوزهای نرمافزار آزاد معمولا قردادهایی نیستند که دریافت کننده ناگزیر از پذیرش آنها به طور صریح باشد، بلکه اظهارنامههای یک طرفهای از جانب نویسندهی نرمافزار میباشند و حقوقی که توسط آنها اعطا میشود علاوه بر حقوق اصلی موجود در قانون مزایای بیشتری را ایجاد میکنند.
در حال حاضر باغ وحش کاملی از مجوزهایی وجود دارد که الزامات اساسی نرمافزار آزاد یا متن باز را برآورده میکنند. معروفترین مجوز نرمافزار آزاد مجوز عمومی کلی (GPL) میباشد که توسط ریچارد ام. استالمن رواج و انتشار یافت، اما تعداد زیاد دیگری نیز وجود دارد. OSI مجوزهایی را "تصدیق میکند" که بر اساس عقیدهاش متضمن روح متن باز باشد؛ به همین ترتیب FSF مجوزهایی را تایید میکند که تامین کنندهی "چهار آزادی" باشند. لیست مجوزهای تایید شده از طریق صفحهی وب سازمانهای مذکور قابل دسترسیست.
اگر شما قصد آغاز یک پروژهی آزاد یا متن باز را دارید، کاملا آزاد هستید که مجوز مخصوص به خود را مطرح کنید به شرطی که الزامات FSF یا OSI را برآورده کند. اما، اکثرا بهتر است از مجوزی استفاده کنید که قبلا تایید شده باشد. این به این معنی ست که شما نیازی به تهیه تاییدیه برای مجوزتان از طرف FSF و OSL ندارید، به علاوه مجوزهای موجود توسط متخصصان امور قانونی بررسی شدهاند و میتوان به طور معقولی آنها را مستحکم در نظر گرفت- به عنوان یک مبتدی در امور قراردادها و قانون مالکیت معنوی ممکن است شما جزئیاتی را از قلم بیاندازید که بعدا میتوانند برای شما دردسر ساز شود.
لازم است به این نکته توجه کنید که طرفداران نرم افزار آزاد یا متن باز به هیچ وجه خواهان کنار گذاشتن کامل قانون کپیرایت نیستند. در واقع نرمافزار آزاد همانطور که میدانیم فقط به این دلیل میتواند به حیات خود ادامه دهد که کپیرایت حق قانونی تغییر و توزیع نرمافزار توسط نویسندهی آن را موقوف به شرایط خاصی میکند از قبیل اینکه دریافت کنندهی نرمافزار نیز حق تغییر و توسعهی نرمافزار را داشته باشد. بدون کپیرایت، هر کسی میتواند تکهای از یک نرم افزار را بدزدد، و اصول مرکزی همچون "چهار آزادی" به خطر میافتند چون برای مردم امکان انباشتن و احتکار نرمافزار فراهم میشود بدون اینکه آن را به اشتراک بگذارند.
۲.۲.۳ GPL¶
کرنل لینوکس و بخش اعظم چیزی که به عنوان "لینوکس" شناخته میشود تحت مجوز کلی عمومی (GPL) توزیع میشود. GPL توسط RMS برای پروژهی GNU توسعه داده شده است و باید این مساله را تضمین کند که نرمافزار توزیع شده تحت این مجوز، تحت این مجوز باقی میماند (این نوع مجوز همچنین به عنوان مجوز کپی لفت شناخته میشود). این مجوز تقریبا به این صورت کار میکند: نرم افزار GPL باید به صورت کد منبع در دسترس باشد و اجازه داشته باشد برای اهداف اختیاری مورد استفاده قرار گیرد. به طور صریح مجاز به تغییر منبع و توزیع آن در فرم تغییر داده شده و یا تغییر داده نشده آن هستید تا زمانی که گیرنده حقوق GPL مشابهی را دریافت کند. توزیع ( و یا حتی فروش) نرم افزار GPL در فرم اجرایی آن نیز صراحتا مجاز است. در این صورت کد منبع (شامل قوانین GPL ) باید در کنار فایلهای اجرایی آن ارائه شود، یا اینکه باید در طول یک دوره مشخص زمانی در صورت درخواست دردسترس باشد.
در اینجا کد منبع به معنای "هر چیز لازم جهت اجرای نرم افزار بر روی یک کامپبوتر" است. مصداق این تعریف در موارد خاص موضوعی برای یک بحث داغ است- برای مثال اگر این شامل کلیدهای رمزگذاری شدهای باشد که برای شروع یک هسته لینوکس تغییر یافته، بر روی کامپیوتری که به طور مناسبی قفل شده باشد، لازم است. اگر کسی نرم افزار GPL را خریداری کند، طبعا نه تنها حق نصب آن نرم افزار بر روی تمام کامپیوترهایش بلکه همچنین حق کپی و فروش دوبارهی آن را دارد (تحت GPL ). یک نتیجهی این مساله این است که فروش نرم افزار GPL به هر نفر زیاد منطقی نیست، اما یک فایدهی جانبی این میباشد که قیمتهای مثلا توزیع های لینوکس معقول باقی میماند.
اگر شما یک برنامه جدید که شامل (قسمتی از) یک برنامه GPL میباشد، بنویسید، این برنامه جدید ( یک "کار مشتق شده") نیز باید تحت GPL قرار گیرد. در اینجا نیز، بحثهای داغی وجود دارد که چه بخشهایی و چه مقدار از یک برنامه GPL باید در یک برنامه دیگر قرار گیرد تا آن را یک برنامه مشتق شده (ترکیبی) به حساب آوریم. بر طبق FSF استفاده از یک کتابخانه GPL قابل بارگذاری به صورت پویا در یک برنامه، آن را تحت GPL قرار میدهد استفاده میشود حتی اگر آن برنامه به خودی خود شامل کدهای GPL نباشد و بنابراین از نظر قانونی یک "کار مشتق شده" به حساب نیاید. اینکه چه مقدار از این دیدگاه پوچ است و واقعاً تا چه حد از نظر قانونی قابل دفاع می باشد در اصل باید در یک دادگاه قانونی تعیین شود.
GPL قوانینی را برای اصلاح و تغییر نرم افزار و نه استفادهی واقعی از آن تعیین میکند. در حال حاضر استفاده از دو نسخه GPL رایج است. نسخه ی ۳ جدیدتر (با نام " GPLv3 ") در پایان ژوئن ۲۰۰۷ منتشر شد و با نسخه ۲ قدیمیتر (با نام " GPLv2 ") در توضیحاتی در حوزههای مختلفی از قبیل حق امتیاز نرمافزار، تطبیقپذیری با مجوزهای آزاد دیگر، و معرفی محدودیتهایی برای اقدام به اعمال تغییرات بر روی نرمافزارهای از لحاظ تئوری آزاد درون دستگاههایی ،که بوسیلهی سختافزار خاص غیر ممکن است، تفاوت دارد (" tivoistation " ، در حالتی که کرنل یک PVR لینوکسی قابل تغییر یا جایگزینی نباشد). GPLv3 به کاربرانش اجازه میدهد که شروط اضافه تری را وضع کنند.- GPLv3 موافقت جهانی جامعهی نرمافزار آزاد را جلب نکرد، از اینرو پروژههای زیادی (که برجستهترین آنها کرنل لینوکس میباشد) به همین خاطر تحت همان GPLv2 باقی ماندهاند. به علاوه، پروژههای زیادی کشان را تحت " GPLv2 یا هر نسخه ی جدیدتر" توزیع میکنند، بنابراین شما میتوانید تصمیم بگیرید کدام نسخهی GPL را هنگام تغییر یا توزیع چنین نرمافزاری استفاده کنید.
این یک سبک خوب در میان توسعهدهندگان نرم افزار آزاد است که در یک پروژه تحت همان مجوزی که در حال حاضر پروژه تحت آن اجرا میشود همکاری کنند، و بیشتر پروژهها اصرار دارند که حداقل، کد را در نسخه "رسمی" نرم افزار جا بدهند. حتی بعضی از آنها بر واگذاری کپی رایت اصرار دارند که نویسندهی کد حق خودش را به پروژه (یا یک سازمان مناسب) اعطا کند. فایدهی چنین اقدامی این است که کپیرایت درون کد منحصرا برای این پروژه باقی میماند، و پیگیری تعرض به این قانون- که تنها دارندهی کپیرایت جایگاه قانونی برای انجام چنین کاری را دارد- آسانتر میشود. یک اثر جانبی که ممکن است مطلوب یا به وضوح نامطلوب باشد این است که تغییر مجوز برای کل پروژه آسانتر میگردد، که این نیز در حوزهی اختیارات دارندهی کپی رایت میباشد.
در مورد لینوکس، که به وضوح التزامی به تخصیص کپیرایت ندارد، تغییر مجوز سخت یا غیر ممکن است چرا که کد آن آش شله قلمکاری حاصل از سهم و همکاری بیش از هزار نویسنده میباشد. این مساله هنگام معرفی GPLv3 مورد بحث واقع شد و توسعهدهندگان به توافق رسیدند که تعیین متشا قانونی هر خط کد منبع کرنل لینوکس و جلب رضایت نویسندهی آن برای تغییر مجوز، یک پروژهی طاقت فرسا خواهد بود. برخی از توسعه دهندگان به طور سرسختانه مخالفت خواهند کرد، در حالی که نمیتوان برخی دیگر را پیدا کرد یا شاید حتی از دنیا رفته باشند، و کد مربوطه باید با چیزی مشابه با یک کپیرایت واضح جایگزین شود. اگرچه حداقل لینوس توروالدز پایبند به GPLv2 باقی میماند، بنابراین در عمل مشکلی پیش نخواهد آمد.
GPL در مورد قیمت احتمالی محصول هیچ تصریحی نمیکند. توزیع مجانی نرمافزار GPL یا فروش آن کاملا قانونی است، به شرطی که شما کد منبع آن را عرضه کنید یا در صورت درخواست آن را در دسترس قرار دهید و همچنین دریافتکننده نیز حقوق GPL را حاصل کند. این به این معناست که نرمافزار GPL الزامات نباید مجانی باشد. شما میتوانید با خواندن GPL که باید همراه هر نرمافزار GPL (شامل لینوکس) توزیع شود، در اینباره اطلاعات بیشتری کسب کنید.
همانطور که گفتیم GPL مستحکم ترین مجوز بین مجوزهای نرمافزار آزاد محسوب میشود از این لحاظ که سعی میکند تضمین کند که کد نرم افزاری که تحت GPL منتشر میشود آزاد باقی میماند. در مواقع مختلف شرکتها سعی کردهاند کد GPL را درون محصولاتی قرار دهند که قصد انتشار آنها تحت GPL را نداشتهاند. گرچه بعد از اینکه به شدت توسط (اغلب) FSF به عنوان دارندهی کپیرایت توبیخ شدهاند، این شرکتها خود را ملزم به رعایت GPL کردهاند.
حداقل در آلمان، GPL همچنین در دادگاه نیز معتبر شمرده شده است- یک برنامه نویس کرنل لینوکس توانسته بود به خاطر عدم رعایت GPL هنگام توزیع سختافرار توسط کمپانی D-LINK (یک تولید کنندهی تجهیزات شبکه، و در این مورد یک سختافزار NAS تحت لینوکس)، این کمپانی را تحت تعقیب قضایی قرار دهد و علیه آن از دادگاه حکم بگیرد.
چرا GPL کارآمد است؟ بعضی از شرکتهایی که محدودیتهای اعمال شده توسط GPL را دشوار میدانند، سعی کردهاند تا آن را نامعتبر اعلان کنند یا موجبات بیاعتبار شدن آن را فراهم آورند. برای مثال در ایالات متحده GPL را "غیر آمریکایی" یا "بر خلاف قانون اساسی" لقب میدادند؛ در آلمان یک شرکت سعی کرد با توسل به قوانین ضد تشکیل اتحادیههای بزرگ، GPL را باطل کند چرا که تصور میشد که متضمن تثبیت غیر قانونی قیمتهاست. به نظر میرسد اعتقاد آنها این است که در صورت شرح نامناسب شرایط، نرمافزار GPL میتواند توسط هر کسی به هر منظوری استفاده شود. تمام این حملات یک واقعیت مهم را نادیده میگیرند:
بدون GPL ، هیچ کس به جز نویسندهی اصلی حق ندارد هیچ کاری را با کد انجام دهد، چرا که حق انجام اقداماتی از قبیل توزیع، یا در واقع فروش نرمافزار توسط قانون کپیرایت محفوظ است. بنابراین اگر GPL از میان برداشته شود، شرایط برای تمامی طرفها و گروههای دیگر که به کد نیاز دارند بدتر میشود.
یک اقامهی دعوی، که در آن یک نویسندهی نرمافزار شرکتی را تحت تعقیب قرار داده است که کدهای GPL او را بدون رعایت قوانین GPL توزیع کرده است، تقریبا به این شکل خواهد بود:
قاضی: شکایت شما چیست؟
نویسندهی نرمافزار: عالیجناب، خوانده نرمافزار مرا بدون مجوز پخش کرده است.
قاضی: (رو به وکیل خوانده) آیا همینطور است؟
در این زمان خوانده میتواند بگوید "بله"، که در اینصورت اقامهی دعوی ضرورتا پایان مییابد (البته هنوز مرحلهی رای هیات منصفه مانده است). همچنین او میتواند بگوید "نه"، اما توجیح اینکه چرا قانون کپیرایت شامل حال آنها نمیشود به عهدهی خود آنهاست. این یک معضل ناراحتکننده است و به همین دلیل در واقع تعدادی از شرکتها این کار را خودشان انجام میدهند- بسیاری از اختلافات GPL در خارج از دادگاه حل و فصل میشوند.
اگر یک تولید کننده نرم افزار اختصاصی GPL را نقض کند ( برای مثال محصول آنها شامل صدها خط کد منبع از یک پروژه GPL باشد) این بدان معنا نیست که تمام کد آن محصول باید تحت شرایط GPL منتشر شود، بلکه تنها حاکی از آن است که آنها کد GPL را بدون مجوز توزیع کردهاند. سازنده میتواند این مشکل را با روشهای مختلفی حل کند:
آنها می توانند با جایگزین کردن کد خودشان کد GPL را حذف کنند. بنابراین از آن به بعد GPL به نرم افزار آنها ربطی ندارد.
آنها میتوانند با دارنده کپی رایت کد GPL مذاکره کنند ( در صورت که در دسترس و حاضر به همکاری باشد) و برای مثال، با پرداخت هزینه مجوز موافقت کنند. بخش مربوط به مجوزهای چندگانه که جلوتر بیان میشود را نیز مطالعه کنید.
آنها میتوانند تمام برنامهی خود را به طور داوطلبانه تحت GPL و مطابق با شرایط آن منتشر کنند (بعیدترین روش ممکن است). غیر از اینها ممکن است خسارت قابل پرداختی برای نقضهای قبلی این قانون وجود داشته باشد. با این حال وضعیت کپیرایت نرم افزار اختصاصی به هیچ وجه تحت تأثیر قرار نمیگیرد.
۲.۲.۴ مجوزهای دیگر¶
علاوه بر GPL ، مجوزهای محبوب دیگری در زمینه FOSS موجود است، در اینجا یک مرور کوتاه بر آنها داریم:
مجوز BSD مجوز BSD از توزیع یونیکس دانشگاه کالیفرنیا در برکلی سرچشمه میگیرد و عمداً بسیار ساده نگهداری میشود: دریافت کننده نرم افزار اساساً اجازه انجام هر کاری با نرم افزار را دارد، تا زمانی که این تصور را ایجاد نکنند که استفاده از آنها به وسیله دانشگاه تأیید شده است (یا در مورد الحاقات، نویسنده اصلی آن نرم افزارها). هرگونه مسئولیت در قبال این برنامه تا حد امکان حذف شده است. متن مجوز باید در برنامه همراه کد منبع و مستند سازی آن- اگر برنامه یا نسخههای اصلاح شده در فرم اجرایی توزیع شدهاند- نگاه داشته شود.
اگر یک بسته نرم افزاری شامل کد دارای مجوز BSD باشد، مجوز BSD استفاده شده الزام میکند که هر گونه محتوای ترویجی نرم افزار یا سیستم، این مساله و دارندهی کپیرایت را ذکر کنند. این "بند تبلیغاتی" به همین دلیل نوشته شده است.
بر خلاف GPL ، مجوز BSD سعی نمیکند که کد منبع نرم افزار را عمومی نگه دارد. هر کسی یک نرمافزار دارای مجوز BSD را تهیه کند، در اصل میتواند آن را با نرم افزار خود ادغام کند و آن رابه فرم باینری توزیع کند( GPL الزام میکند که همچنین کد منبع متناظر نیز تحت GPL منتشر شود). شرکتهای نرمافزاری تجاری مانند Microsoft و Apple که کمتر مشتاق نرمافزار GPL میباشند، معمولا مشکلی با نرمافزار تحت مجوز BSD ندارند. برای مثال، ویندوز NT قبلا حاوی کدهای شبکهای TCP/IP از BSD بود (به یک شکل تطبیق داده شده)، و قسمتهای اعظم کرنل سیستم عامل OS X مکینتاش از BSD مشتق شدهاند.
در جامعهی FOSS ، برای مدت زیادی نظرات در مورد این که بین GPL و BSD کدام "آزاد ترند" متفاوت بود. از یک طرف این منطقی میباشد که بگوییم یک دریافت کننده میتواند کارهای بیشتری با نرمافزار تحت BSD انجام دهد، و بنابراین مجوز BSD در شرایط مستقل حامل آزادی بیشتری است.