نقد بر گروه کاربران لینوکس اصفهان

با توجه به جواب هادی امین زاده به این مقاله در بخش نظرها، اول تصمیم گرفتم که این متن را منتشر نکنم. ولی احساس کردم تو دلم می مونه 😉

در این متن من قصد توهین به آقای ادیب را ندارم ، ولی به خاطر اشاره های روشن ایشون به یکسری از مطالب مجبور هستم به همان روشنی موضوع را بیان کنم. خیلی احساس بدی نسبت به این متنی که می‌نویسم دارم، ولی برای اینکه باب نقد درست باز بشه این کار را می‌کنم .

اولین موضوع در مقدمه نقد هست در مورد حضور آقای ادیب . در مورد حضور ایشون در جلسات و تأثیرات بسزای ایشون در بخش‌های مختلف هیچ شکی نیست. کارهایی مانند نوشتن گزارش عمل‌کرد گروه کاربران لینوکس اصفهان و کمک در ساختار محتوایی مناسب برای نامه‌های اداری گروه . اما در بخش‌هایی کاملاً حضور ایشان کمرنگ بوده است که دقیقاً سرفصل های اصلی نقد ایشان را شامل می‌شود . در حقیقت ایشان در بخش‌هایی که هیچ وقت وارد نشده‌اند به نقد پرداختند. این بخش پروژه ها و یا همان همایش های خارج روند جلسات عمومی گروه است. اگر اشتباه نکنم ایشان به غیر از همایش روز آزادی نرم‌افزار ۲۰۰۸ که سمیناری با عنوان «معرفی گروه کاربران لینوکس اصفهان» داشتند و زحمت زیادی برای ساخت این ارائه کشیدند و در دردسرهای زیادی را به خاطر اینکه بار اول بود که با مجموعه openoffice کار می‌کردند داشتند، در بقیه همایش ها و رویارویی ها با بخش‌های مختلف جامعه ،متاسفانه حضور نداشتند و هیچ مسؤولیت اجرایی را متقبل نشدند و به همین علت در جریان تلاش‌های دیگر دوستان در رسیدن به همین مرحله نیستند.

۱) دانشگاه‌ها

این موضوع دقیقاً یکی از تبلیغات من در سال پیش برای انتخابات بود. که هنوز هم در صفحه شخصی من موجود است.

آیا به این سمت حرکت نکرده‌ایم؟ این اولین نمونه است که من اعتقاد دارم به خاطر بی‌خبری آقای ادیب در این نقد آمده است. سال پیش با همین هدف پیشنهاد برگزاری همایش روز آزادی نرم‌افزار در دانشگاه اصفهان داده شد. برای محقق شدن همین هدف نزدیک به یک ماه دوست خوبم نوید خزایی پیگیری این موضوع در دانشگاه را انجام می‌داد و رضایت کلیه استادان گروه کامپیوتر را جلب کرد. من تنها در شروع کار و در جلسه اول همراه آقای خزاعی بودم. و علاوه بر آن خیلی از دوستان مثل من تا روز برگزاری این برنامه چند سایز اندازه کمرشون کوچیک شد 😉

در این پیگیریها موافقت مدیر دانشکده و مدیر گروه کامپیوتر دانشگاه اصفهان، مدیر دفتر فن آوری و کلیه استادانی که در گروه دارای اتاق بودند به صورت تک به تک گرفته شد و به این روش توانستیم اعتماد دانشگاه اصفهان را برای انجام فعالیت جلب کنیم.

علاوه بر آن فعالیت برای جلب رضایت دانشگاه برای قرار گرفتن به عنوان یکی از حامیان همایش روز آزادی امسال در جریان است و امسال به جای راضی کردن استادان و مدیران گروه کامپیوتر ، امضای تاییدیه آن‌ها را پایین نامه‌های خود داشتیم.

خوب فکر نمی‌کنم که انتظار داشته باشید ناگهان وارد دانشگاه بشیم و همه اجازه بدند شروع به کار کنیم. همه این فعالیت‌ها به منظور تثبیت پایه‌های گروه و شناساندن آن به عنوان یک گروه فعال و مسؤول است. در صورتی که این پایه‌ها درست بنیان گذاشته شود، می تونیم شاهد فعالیت طولانی مدت گروه و حرکت رو به جلوی اون باشیم.

من فکر می‌کنم اگر آقای ادیب که حتی پیشنهاد برای ارائه اختتامیه گروه در روز آزادی نرم‌افزار را رد کردند و سر به شکایت گشودند که کار کم ارزش را قبول نمی‌کنند، در بخشی از این فعالیت‌ها حضور داشتند ، متوجه می‌شدند که توان جسمی و زمانی این دوستان، اجازه فعالیت بیشتر را نمی داد.

 ۲) سیستم دولتی

در مورد جلب رضایت‌بخش های دولتی باید لیستی از بخش‌هایی که من مراجعه کردم تا رضایت آن‌ها جلب کنم و برای بعضی چند ساعت و یا چند جلسه وقت گذاشتیم را مطرح کنم

اداره برق (با معرفی آقای کیانی و اگه اشتباه نکنم حضور آقای ادیب)

رئیس دفتر فن آوری اطلاعات استانداری

شورای شهر به همراه محمد قیومی

شرکت مخابرات ایران قبل از خصوصی سازی به همراه میثم خضرلو

مشاور فن آوری اطلاعات استاندار اصفهان

معاون دبیر کل فن آوری استانداری اصفهان

 

همه این‌ها دقیقاً به دلایل مشابهی به نتیجه اصلی نرسید و یا نتیجه‌گیری از آن به آینده موکول شد. از مهمترین آن‌ها عدم اعتماد به یک سازمان نا آشنا (این همان موردی است که در مورد دانشگاه در حال پایه ریزی است). مورد بعد نبود زمان و وقت آزاد لازم برای دوستانی که می توانستند کار را جلو ببرند.

 

در مورد جمله‌ای که در مستطیل نوشتند باید بگم که این جملات را باید در جمع دانشمندان و متخصصان بیان کرد و گرنه در جمع سیاستمداران و دولتمردان عکس آن جذاب تر است و جا افتادن آن نیز ثمره خوبی نخواهد داشت.

 

۳) تبلیغات

خوب مقایسه‌های اشتباه همیشه ریشه‌های سازمان ها را می خشکاند(از این جمله‌های ادبی از من بعیده . واقعاً عذرخواهی می کنم) فکر کنم با شرکت apple و microsoft مقایسه کنید شاید بیشتر جایگاه داشته باشد.

سازمان های چون ما باید برای تأمین پشتیبانان مالی جای خود را در شرکت های همسو و مراکز علمی و بودجه های مرتبط با آن باز کند. برای این منظور هم نیاز به پیش‌زمینه هایی بوده است. که حدی از آن برآورده شده است و در تلاش هستیم اولین آزمایش خود را در برنامه روز آزادی نرم‌افزار امسال انجام دهیم. در این همایش در حال جذب حمایت سازمان فرهنگی تفریحی شهردادی اصفهان، دانشگاه اصفهان و سازمان نظام صنفی امور رایانه ای اصفهان هستیم. در صورت به ثمر نشستن این تلاش پیش‌زمینه های لازم را برای سال‌های آینده برای تأمین نیاز های گروه برای برگزاری برنامه‌های خود داریم.

علاوه بر آن سعی داریم بخش‌هایی از هزینه‌ها را به صورت کوچک و خارج از این فرم تأمین کنیم که در صورت محقق شدن نتایج آن را در همایش امسال مشاهده خواهید کرد.

 

۴) فرصت ها

دقیقاً این موضوع هست و علت تشکلیل نشدن «خانه لینوکس» هم همین است. مرکزی رادر نظر بگیرید که هیچ‌کس را برای پاسخ‌گویی به مراجعه کنندگان ندارد و یا پر است از افراد با تخصص های پایین. بارخورد بسیار منفی است. این دلیل تشکیل نشدن از طرف من بوده است. البته ناگفته نماند که این موضوع همانطور که از اسم آن پیداست امری جداست و می‌توانست توسط دوستانی که به آن اسرار داشتند انجام می شد. این موضوع را به این علت می گم که این کار ساختار سازمانی خود را می‌طلبد و من علاقه‌ای برای پیگیری سریع آن نداشتم. البته این من به خاطر این می گم که دوستان از من توقع پیگیری آن را داشتند و طبق معمول علاقه‌ و تواناییی برای قبول مسؤولیت در این زمینه در کسی ندیدم.(البته اصلاً کسی چیزی نشون نداد  😉 )

در مورد «پاتوق» باید بگم که همچنان به این دید علاقه‌مند هستم و دلیل فعال بودن گروه کاربران لینوکس اصفهان به عنوان تنها گروه فعال ایران در مدت چهار سال و پنج ماه را همین می دانم. در مورد کلیشه هم تا آنجایی که من می دونم به چیزای تکراری مثل تشکیل «خانه» ، «بانک …» و امثالهم بیشتر می شه گفت کلیشه . البته باشد که خوانندگان قضاوت کنند … 😉

 

۵)هیات

در مورد برنامه‌های مقطعی باید بگم که خوب آقای ادیب همیشه در برنامه‌های مقطعی شرکت می‌کنند و هیچ وقت به حضور دائمشون نمی شه مطمئن بود. شاید به همین علت برنامه‌ها کلاً مقطعی می بینند. در مورد هیات هم راستش نظری ندارم!

و اما ثبت گروه: این از آن بخش‌هایی هست که طبق معمول از فحش های آقای ادیبه که همیشه تحمل می‌کنم . پیگیری هایی که در یک موضوع انجام می شه را نمی بینند و در عین حال حاضر به قبول هیچ بخشی هم نیستند و بعد موضوع را به نقد می کشند. اگه اشتباه نکنم برگه های این موضوع فقط نزدیک به چندین ماه در دستان خود ایشان حیران بود و در آخر هم سفید باز گردانده شد و اعلام کردند که به عنوان یک freelancer زمان لازم برای پیگیری را ندارند.

و اما پیگیری های انجام شده برای این منظور:

فکر می‌کنم نزدیک به یک ماه با بخش سمن استانداری در تماس حضوری بودم تا مشکلات آن را استخراج کنم. اگر از گروه‌های دیگه بپرسید اعلام می‌کنند که امکان ثبت نیست.

یک اساسنامه اولیه آماده شد و برای غلط گیری و به منظور اینکه در آینده به مشکلی بر نخورد حضوری به مشاور فن آوری اطلاعات استاندار نشان دادم.

ثبت اسم انجام شد و این هفته یک جلسه با حضور سرپرستان و مدیران باید داشته باشیم تا نسخه نهایی اساسنامه تهیه و ارسال شود و مراحل ثبت ادامه پیدا کند.

 

اما در مورد سی دی آموزشی در حال حاضر تحویل سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری شده ولی پاسخی از ایشان دریافت نشده است. البته این سی دی هم داستانی دارد که بی‌ربط به آقای ادیب نیست.

تا آنجایی که یادمه سی دی توسط آقای امین زاده آماده شد و اعلام کردند که بیش از این زمان برای پیگیری ادامه کار را ندارم. آقای ادیب قیمت گذاری و پیگیری را به عهده گرفتند و بعد به دلایلی از قبیل گم شدن لیست قیمت ها و طرح، از پیگیری آن سر باز زدند.

 

۵ جمله آخر را هم خیلی دوست دارم امیدوارم پایه‌های ریخته شده به همین محکمی این ۵ شماره استقرار پیدا کنند.

 

۶)ادامه داستان

و اما شماره ۶ که مربوط هست به زحماتی که دوستان می‌کشند و تا به حال مطرح نشده:

کتابخانه مرکزی ادامه فعالیت خود را منوط به ایجاد یک نرم‌افزار اختصاصی برای کتابخانه کرده است که آقای خضرلو به عهده گرفتند

برای تثبیت فضای مورد نیاز گروه در خانه علم نزدیک به سه جلسه حضوری با مسؤولین خانه ریاضیات انجام شد تا موافقت آن‌ها برای فضای آموزشی در خانه علم گرفته شد.

برای گرفتن حمایت نظام صنفی من و ناصر غانم زاده حمایت سه تن مدیران کمیسیون فنی نظام صنفی را جلب کردیم

 

۷) حرف آخر

شاید بخش‌های زیادی از نوشته آقای ادیب مشکلات گروه باشد ولی من به عنوان نقد گروه آن‌ها را نمی پذیرم ، مخصوصاً از آقای ادیب . زیرا در گروهی با کار داوطلبانه هر نقصی باید با فعالیت داوطلبی پوشش داده شود. در وضعیتی که بسیاری از نقد های ایشان بخش‌هایی است که خود شانه خالی کردند و یا توانایی انجام آن را ندارند(پیگیری نکردن سی دی آموزشی، پیگیری نکردن ثبت شرکت بعد از چندین ماه و پایدار نبودن در فعالیت‌هایی که عهده دار شدند). من جایی برای ادامه بحث از طرف خودم نمی بینم.

این به معنی خط کشیدن روی انتقاد نیست. من آماده شنیدن نقد ها هستم. منتهی یک موضوع مهم هست. ما نیاز به فعالان و متخصصات بیشتری درگروه داریم، برای همین پیشنهاد می‌کنم اگه احساس می‌کنید که دوستانی که کار را به عهده می‌گیرند در انجام کار سستی می‌کنند بهشون کمک کنید و یا «مسؤولیت» بخش خالی را به عهده بگیرید و خود پیش ببرید. مطالعه لینوکس هم فراموش نشه D:

 

 

 

 

 

15 پاسخ

  1. اين از ديد يه كسي كه درگروه نيست ،, و يا از روند كارتك تك شما كمتر آگاه است ، پذيرفته نيست .

    نقد آقاي اديب به اعتقاد بنده ، نقدي آرمانگرايانه ، چه بسا ، نقدي برخودشان هم باشد !
    اين طرز پاسخ دادن پيش برانه نيست ! و راه به جايي ندارد جز خصومت !

    ***** گروه شما پديد آمده از طرز تفكري والاست ****** عشق را ضميمه اش كنيد .;-)

  2. شما فرض کن وارد یه آسایشگاه سالمندان بشی و بعد به یه نفر که اونجا به صورت داوطلبانه چند ساعت در هفته سر می زنه بگی من به کارت نقد دارم :
    ۱) چرا انقدر حال این پیرمرد بده
    ۲) اگه تبلیغ می کردی حالش خوب می شد
    ۳) چرا یه آسایشگاه دیگه کنار این آساشگاه نمی زنید که بزرگتر باشه
    می دونی این ها نقد نیست. یه سری کلمات بی سر و تهه که معلوم نیست باید باهاش چی کار کرد و در ضمن کار اون داوطلب نیست. چون اون داره برعکس بقیه که کلا نمی یاند اقلا چند ساعت می یاد
    شما نمی تونی آرمان تعریف کنی که
    ۱) باید حال همه پیر ها خوب باشه
    ۲) باید آسایشگاه ها مثل هتل ۵ ستاره باشه
    ۳) باید همه مردم بیاند کمک
    و بعد بگی خوب ۳ سال (۴ سال) دارید کار می کنیدو هنوز به این ها نرسیدید ، در صورتی که آسایشگاه معمولیش ۳ سال طول می کشه ساخته بشه، چه برسه بخواد ۵ ستاره باشه 😉
    علت نوشتن این مطلب هم این بود که اصلا این نقد نبود از نظر من.

  3. جا داره از زحمات همه‌ی بچه‌های لاگ مخصوصا بهراد یه تشکر بکنم، هرجا بگی یه همچین چیزی هست فکر می‌کنن شوخی می‌کنی ولی نه واقعا همچین گروه خود گردان بزرگی با آرمان‌های بالا و با بنیان محکم و نبض زننده هست و داره زندگی می‌کنه ، ادیب خیلی آرمانی گفت، بهراد خیلی واقع گرایانه جواب داد، فکر می‌کنم این دو تا پست واقعا درخور همه و درخور که می‌گم یعنی واقعا همه چی‌آرومه! یه سری آرمان مطرح شد یه سری عمل در راستای همونا هم مطرح شد، ته کلام دو تا پست اینه که همه دارن کارشونو می‌کنن هنوز هم کار داریم :دی
    مثالی که بهراد در مورد خانه سالمندان زد واقعا قشنگ بود، بابا اینجا ایرانه ! یه امضا تو این دانشگاه می‌خوان بدن بمون، ۳ هفتس واستادیم هیئت رییسه‌ای تشکیل بشه که اصلا نمی‌دونن نرم‌افزر چیه !! بعد تازه بگن آره یا نه!‌ هیچ کاری جز صبر هم ازمون برنیومده!! خب یه گروه کاربری تا بیاد بشه اون چیزی که باید باشه خیییلیییی بیشتر از اینا وقت می‌خواد! و البته انرژی! آقای ادیب اون باید فلان می‌شد فلان نمی‌شدش رو یه کم فول تایم حساب کرده بود فقط دیگه زدن نداره که :دی
    قلاف کنیم حرصم نخوریم ، اگه اعصاب اضافه دارین بدین من نیاز دارم اینجوری حرومش نکنین با تو سر و کله هم زدن ! :سوت 😉
    😀

  4. سلام

    به نظزم این طور برنامه برگزار کردن خیلی وحشت ناک سخته !!! ما که این طور برنامه ها را با کمک انجمن های علمی دانشجویی داخل دانشگاه انجام می‌دیم با این همه آدم رنگ و وارنگ هم روبرو نمی‌شیم در نهایت۳ نفر .برای امسال شاید از این طریق راحت تر باشه .:D

  5. بله واقعا کار ارزشمندیه
    البته در هر کاری اگر انتقاد سازنده نباشه اون کار محکوم ب شکست تدریجیه

    **************************************

    اما یه سوال ک خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده البته شاید از نظر بقیه تکراری باشه (اینو گفتم ک دعوام نکنید :دی)

    اصلا هدف از تشکیل این گروه چی بوده؟
    و در اذای این همه زحمت چ سودی ب برگذار کنندگان می ر3؟

  6. هدف های آرمانی رسمی گروه که مشخص هست و در اساسنامه موجود. ولی یک سری هدف های دیگه هم بوده ، هدف های فردی و یا جمعی . مثلا اکثر کسانی که کار را شروع کردند علاقه زیادی داشتند ، ارتباطات و تبادل اطلاعات آزادانه ای که در بین لینوکسی ها هست و خیلی هامون تا حالا ازش لذت بردیم را به بقیه هم نشون بدند.
    خود من هم خیلی چیز ها توی ذهنم بود. مثلا اینکه اون خلایی را که توی دانشگاه هممون توی ارائه ها (سمینار ، ارائه ایده ها، انتقال تجربه ها و جمع آوری مطالب علمی) دانشتیم را پر کنه . از این خلا ها زیاد هست. نداشتن پاتوق های فنی توی دانشگاه ها. اکثر کشور ها همایش هاشون اساسا با همین هدف صورت می گیره یعنی محل هایی را بوجود می یارند که آدم های فنی با هم حرف بزنند و تبادل اطلاعات کنند. غیر از اون تجربه کارهایی که در محیط تجاری هزینه های بزرگ به همراه داره. شما در صورتی که بدون تجربه اقدام به ارائه سمینار فنی و یا برگزاری همایش در یک ساختار تجاری کنید، ممکنه ضرر های بزرگی را تجربه کنید ولی با تشکیل این گروه ها میشه این تجربه ها را با خیال راحت تر و هزینه کمتر تجربه کرد. علاوه بر آن آدمها می توانند توانایی هاشون رامحک بزنند. مثل پروژه های آزاد که برنامه نویس ها علاوه بر کمک توانایی های خودشون را افزایش می دند.

  7. پس سودش به نوعی ارزای روحیه ب صورت عمومی
    ممنون از پاسختون 🙂

  8. :متفرقه! :دی
    خطاب به نیما جون بگم که تیپ دانشگاه ما کلا یهو اینجوری میشه، اگه نه من خودم دبیر انجمن کامپیوتر و عضو فعال انجمن ای‌سی‌ام دانشگاه هم هستم و این همه بدبختی کشیدم! پارسال که تو دانشگاه بود این همه آدم رنگاوارنگ ندیدیم اما امسال چون قرار بود بیرون برگزار شه یه کم هم کارمندها تو روال اداری سوتی دادن اینجوری شد شکر خدا حالا هم که اوکی شد، حس می‌کنم خوب هم شد چون الان علاوه بر آدم‌های پارسال یه سری آدم جدید اسم لینوکس و نرم‌افزار آزاد و اینا به گوششون خورد که در آینده نزدیک نتیجه‌شو می‌بینیم;)

  9. والا من یه بار دیگه متن خودم را خوندم اثری از اینکه گفته باشم ارزای روحیه ندیدم. نه اینکه نیست ولی من در صحبت بالا بیشتر به خلأ ها و فرهنگ سازی اشاره کردم تا موضوع روحیه و هنوزم نظرم این هست که گروه های کاربری می تونه این خلا ها را پر کنه.

  10. با عرض سلام و خسته نباشيد به همگي

    قبل از بيان نكاتي چند بر مطالب خوانده شده بايد از اسلامي فر ، اديب و امين زاده حقيقتا تشكر ويژه اي بابت زحماتي كه براي اصفهان لاگ تاكنون داشته اند و متقبل شده اند و با هر نيتي كه بوده و دارند ، داشته باشم و حيفم آمد نكاتي را كه پس از خواندن اين مطالب بر ذهن ناقصم نقش بسته بود را با توجه به آشنائي ام با جو انجمن و اخلاقيات دوستان مذكور به جهت مدت ها حضور جست و گريخته در انجمن (86-89 ) و همچنين دنبال كردن مطالب لاگ به صورت آنلاين ، نگويم و اميد دارم دوستان از صحبت هاي من حقير ، خرده اي به دل نگيرند هرچند از اين بحث ها صورت گرفته ميان دوستان ، احساس ميكنم كه پيش زمينه هاي قبلي هم داشته كه من به آنها واقف نيستم ولي چون خودم را از جامعه دوستداران اپن سورس ميدونم جسارت اظهار نظر كردن را پيدا كردم هرچند غلط و اشتباه.
    ————————————————————————————————————-
    1- در ابتدا بهتر بود اديب عزيز بجاي اين تيتر و استفاده از واژه انتقاد (كه متاسفانه در كشور ما نه درست و بجا استفاده ميشه و نه فرهنگ آن نهادينه شده است (همانطور كه دوستان نيز بلاخص آقاي امين زاده اشاره كرده ) از عبارت ديگري مثل ” برداشت هاي شخصي از روند اصفهان لاگ ” بهره ميبرد تا دوستان ديگر هم كمي با آرامش و صبورانه مطالبش را حلاجي ميكردند و ايراداتي كه انصافا برخي از آنها كاملا بجــــا بود و چه بسا در گذشته نيز حرف ديگر دوستان هم بوده را با تامل ، درستي يا نادرست بودنش را پاسخ ميدادند تا موجب ناراحتي هرچند اندك و مختصر يكديگر نشوند.

    2 – جناب امين زاده هم ،اگر آنقدر وقت ندارند كه مطالب را كامل بخوانند، بهتره كه اصلا نظري در مورد آن متن نداشته باشند و به نوعي نظرات ديگران را حتي اگر هم سطحي، اما به اين نحو به سخره نگيرند ” من 10 درصد متن را خواندم ” و به هر جهت هركسي(اديب يا امين زاده) تنها به قاضي بره خوشحال برميگرده . البته با خلاصه ي اصل صحبت هاي ايشون كه مي گويند به عمل كار برآيد نه به حرف كاملا موافق هستم اما با آن بخشي كه به تندي و به سبك نادرست با مطالب برخورد كرده اند مخالفم ، به هر جهت نظرهاي انتقادي (هر چند به نظر ايشان فاقد اعتبار و به نظر من ارزشي ) حداقل حق اعضاي ارشد لاگ هست و در ضمن نقد ها بهتره هرچند هم كه سطحي باشند صورت بگيرد ، حتي از طرف ديگران ( خارج گودي ها) تا نكات مثبت ، منفي يا قوت ، ضعف تيم مشخص گردد . در ضمن خود فرد هرگز نمي تواند در قالب كار گروهي ، عملكرد خويش را ارزيابي كند و به هر جهت حق با ايشان است اگر كسي برآورده نشدن اهداف لاگ را در عملكرد ايشون ديده و خودش عمل جدي صورت نداده است . البته اين دليل نمي شود كه كيفيت كار مسئول فعلي هم پائين باشد به اين دليل كه كس ديگري نمي تواند يا نمي خواهد اين كار را انجام دهد .

    3 – با كليات مطالب اسلامي فر عزيز هم موافقم هرچند كه خود او نيز در بيان اتفاقات شكل گرفته در لاگ هم چندان بي تقصير نيست و به هر جهت “خشت اول كه نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج ” وليكن منكر حركت هاي خيرخواهانه او هم نيستم چراكه اگر حضور دائم او در لاگ نبود قطع به يقين اثري از آثار لاگ تاكنون باقي نمي ماند و در ضمن خواهشم هم از او اين است كه قضاوت را همواره به اهلش كه در اينجا اعضاي دائم انجمن هستند بسپارد و از تكنيك هاي خاص فردوسي پور اجتناب كند ، كسي كه هم اكنون در عمق و اهم فعاليت هاي لاگ و اعضاي ارشد نبوده ، چگونه اكنون در اين شرايط بگو ، مگو مي تواند قضاوت درستي از اين جنگ زرگري داشته باشد “البته باشد که خوانندگان قضاوت کنند …”
    در مورد قضاوت كردن كلا كار سختي است طبق نظریه «عینک ذهن» کانت كه احتمالا قصه ی کرگدن و شاخ اش را هم خوانديد ، معرف قصه ی همه ي مــــاست؛ درسته كه مثل كرگدن شاخی جلوی چشمانمان نداریم که با آن، همه جهان را در دو طرف یک شاخ ببینیم. اما ذهنمان پر است از پیشفرض ها و پیش داوری ها.
    همه ما تصور می کنیم که بی طرفانه قضاوت می کنیم و منطبق با واقعيت هستيم و درست ترين كار را ميكنيم ولي غافل از اینکه به ذهنمان عینکی است، نادیده كه مسائلي هرچند ظريف و كوچك اما مهم ومؤثر را گاها در نظر نمي گيريم. پس همانطور كه در ابتدا عرض كردم هيچ قضاوتي ندارم و نكاتي كه گفتم ، مسائلي بود كه به ذهن من رسيدند و بد ندانستم كه آنها را با شما در ميان گذارم

    4 – اگر نظم و انظباط و صبر و نقد پذيري حكمفرما شود و حس مسئوليت پذيري در بين جمع بالا رود و اطلاع رساني از همه كارهاي كه صورت گرفته است ، انجام شود هرگز از اين برخوردها و يا بقولي كج فهمي ها ايجاد نمي شود ، انجمن كه الحمدلله وب سايت كاملي دارد به غير از اخبار مهم لينوكس و همايش ها ،اخبار داخلي لاگ را هم به طور مستند منتشر كنيد ، حسن چه كرد – حسين چه كرد ، مسئول تازه وادها كي بود ، البته سمينار كه مشخصه و….. و در ضمن قرار نيست فقط كساني كه مي توانند كلنگ بزنند نظر و ايده بدهند اما مسلما ميزان تاثيرش مي تواند متفاوت باشد و چه بسا در بين نظرات نكاتي نهفته وجود داشته باشد و منظورم از نظم و انضباط برطرف كردن باري به هر جهت بودن انجمن و برطرف كردن تمامي پارادوكس هاي لاگ است . در انجمن هركس براي خودش تعريفي دارد و نسبت به آن عمل ميكنه هرچند كه گفته ميشه اساسنامه اي در حال تدوينه اما بهتره هرچه سريعتر كميته هاي آموزشي ، اجرائي ، مالي و … تشكيل بشه و افراد در حوزه هاي خودشون نظر بدهند ، يكي از معايب اصلي لاگ تضاد ها و تعاريف چندگانه و شخصي آن است ، مثلا از اسم خود لاگ ، گروه كاربران لينوكس اصفهان ، آنچه در تعاريف و اهداف بقول دوستان آرماني آقاي اديب بود با آنچه بهراد توضيح داده تفاوت از زمين تا آسمونه ، هرگز از يك انجمني كه هدفش گردهمائي كاربران لينوكس است و لذتش جمع شدن افراد و اشتراك گذاري دانسته هاشون نمي توان انتظار يك مركزجذب و پرورش كاربران جديد لينوكس و رشد علمي و فني حضار را انتظار داشت كه اكنون گله مندند كه چرا جلسه اولي ها جذب نمي شوند نكته جالب را يكي دوستان در كامنت گفته بود ” كه فرد تازه كار در وب بيشتر مطلب ميتونه يادبگيره تا توي لاگ” و همچنين بايد گفت كه اكثر كساني كه اندكي به لينوكس علاقه دارند حتي اگر كاربر آن نباشند با اصفهان لاگ آشنا هستند هرچندورادور .
    وآن تيكه از حرف آقاي اديب كه گفته بودند بايد بگونه اي تحت اجبار فرهنگ اپن سورس در جامعه رواج دهيم مخالفم ، اگر امروزه اپن سورسي ها و لينوكس وارد رقابت جهاني شدند ، درسته كه از جهاتي تحت فشار بودند اما همگي آنها خير خواهانه و خود جوش وارد اين عرصه شدند و در مورد بليت الكترونيكي صحبت كردند كه در كنار مزايا خيلي از معايب را هم همراه داشته كه ربطي به بحث فعلي ما نداره اما جهت اطلاع آقاي اديب عرض كنم كه همين پروژه سال ها روي ميز فاوا بود تا نهايتا، اين كار شكل گرفت و يك شبه يا يك ساله اين طرح اجرايي نشد (هرچند كه بشخصه نظرهاي متفاوتي نسبت به همين پروژه دارم ) و در كل اگر به فكر تاثير گذاري لاگ در جامعه چه دانشگاهي ، چه صنفي و چه فرهنگي و غيره هستيم بايد نگاه و تعاريف مون از لاگ عوض و دقيق شود و عمل بشود و صرف چند كاغذ به راي گذاشته ختم نشود و واقعا يك سري كار هدفمند ارائه بدهيم

    در پايان خيلي چرنديات گفتم و خيلي را هم نگفتم اما اين نكته بسيار مهـم است كه اسلامي فر عزيز بايد حتما به آن توجه كند كه اگر از نبود متخصص و يا سطحي بودن اطلاعات افراد به خصوص كساني كه در لاگ هستند معترض است و حق هم با ايشان است اما خود ايشان چه كار هدفمندي براي ارتقاي سطح علمي و فني اعضا ترتيب دادند (البته در برهه اي از زمان كارهاي را البته بدون ضابطه و نظم كرده است ) و به هر جهت همگي مثل بهراد يا مجيد يا … نيستند كه بتوانند و يا وقت داشته باشند كه خودشان بياموزند و دانسته هاشون را بالا ببرند و بقول يكي از اساتيد عزيزم كه بهراد هم او را ميشناسد “برخي نكات را براي اولين بار يك استاد بايد به طرف بگويد ” و زماني كه من فرضا با مسافت 45 دقيقه اي از خونه تا محل لاگ ميام و در نهايت تا يك ساعت و نيم وقت ميزارم توي لاگ و 45 برميگردم و انگار به اندازه ي خاكي كه بر سرم نشسته اطلاعات مفيـــد فراگرفته ام چه سودي دارد كه مرتب بيام و ماندگار وتاثير گذار هم باشم به نظر من بهتره كه مقداري بيانديشيم و ببينيم آيا كج رفته ايم يا نه و اين شامل همـــــــــــــــه ما ميشود و متاسفانه گاهي هم در لاگ برخوردهاي درستي نيز صورت نميگيرد و تاثير سلايق شخصي هم گاها در روابط ديده ميشود كه مناسب نيست (اين تيكه گنگ بود چون نميخواستم زياد باز بشه ) و يا مثلا افرداي كه به نوعي اعضاي ارشد هستند و بايد تاثير گذار باشند و يا قبلا تاثير گذار بوده اند واقعا چند درصدشون در حال حاضر در اكثر جلسات لاگ حضور دارند و چه نقشي را ايفا ميكنند (جاي بحث طولاني دارد و از حوصله خارج است ) و اگر دارند چرا مشخص نيست (البته منظورم به غير از چهار نفر اول ليست هست ) و يا در ضمن قبول دارم كه با محدوديت هاي زيادي روبرو هستيد و تلاش هاي زيادي هم صورت گرفته است و برخي از معايب و محدوديت ها با تلاش دوستان برطرف شده وليكن واقعا اگر قرار است به اهداف و آرمان هاي بيان شده برسيم آيا ابزار و متد خوبي را تاكنون در نظر نگرفته ايم و اين به نظرم رب كلام اديب بهروز بود كه جاي تامل دارد .

    متشكرم از همه دوستاني كه بابت مطالعه عرايض بي مقدار بنده وقت گذاشتن و عذرخواهي ميكنم بابت گرفتن وقت شريفتان

  11. امیر جان مرسی از پاسخت. جدای از بحث ها و نظر ها و درست و اشتباه بودن حرف ها اتفاق بزرگی افتاده . یه اتفاق خوب. 😉
    من دارم در مورد اون اتفاق خوب می نویسم، ولی هنوز وقت نشده کاملش کنم.
    در ضمن ما اساسنامه داریم . تاریخ ۳۱تیر ۸۷ اساسنامه تسویب شده. قبل از آن در همان ابتدای کار مرامنامه گروه تعیین شده بود.

  12. درود
    من از اعضای قدیمی لاگ نبودم ! اما دوستانی داشتم که از ابتدای لاگ در برنامه ها شرکت می کردند و یه جورایی با واسطه کاملا با لاگ آشنا بودم … و مدتی هست که خودم هم لاگی شدم …..
    شاید با وصفی که کردم خیلی در جایگاهی نباشم که نظر بدم اما یه چیزایی به طور کلی با اون چه که دیدم به نظرم میاد که بگم :
    1.ما وقتی پایه ریز یک جا نباشیم و همه ی فشار کاری یه بخشی روی دوشمون نباشه ، پیشنهادات و عقاید خوبی داریم و چه بسا آرمان های والا !!! انقدر والا که از تلسکوپ اسباب بازی به پایگاه فضایی ناسا می رسیم !!! ولی وقتی خودمون دستمون بیاد توکار و مسئولیت همه چیز در حقیقت روی دوش یک نفره خودمون باشه اونجاست که متوجه می شیم اوهههههههههههههههه!چه قدر صبر !چه قدر از خود گذشتگی! چه قدر تلاش !چه قدر هدفمندی ! وچه قدر دوام !!!چون ما معمولا کارها را خوب شروع می کنیم و زود تموم میکنیم و یه برنامه ای به این شکل لاگ هیچ وقت مدت طولانی نمی تونسته دوام بیاره…..برای همینه که به ذهنمون خطور می کنه اصلا با چه هدفی و چه منفعتی این کار ادامه دادید ؟ چون به چشممون می بینیم خیلی سخته !!!!!به نظرم اینها همه از یه شخص جدی بر عقایدش و مطمئن بر کارش بر میاد که سعی میکنه همه جور ریشه ها را حفظ کنه و قطعا کسی نیست جز خود آقای اسلامی فر
    2.یه هر حال هیچ کاری هیچ وقت کامل نیست و همیشه می تونه بهتر باشه ولی یک نفره نه و با همون حرص و تلاشی که مسئول اصلی اون کار میاد وسط اگر باقی هم بیان حتما کار خیلی بهتر می شه ! پس بیرون گود باشیم و بگیم لنگش کن یه حرفه تو گود باشیم ولی داور باشیم و یکی دیگه مسابقه بده یه حرفه توی گود باشیم مسابقه هم بدیم ولی برد و باخت تاثیری در آینده کاریمون نذاره یه حرفه…وقتی صحبت از آقای اسلامی به نظرم صحبت از کسی که داره مسابقه میده و هر اشتباهی می تونه ادامه بازی را براش سخت تر یا حتی غیر ممکن کنه پس گاهی ترجیح میده ی هر ریسک خیلی پر سود را نکنه و گاهی اول بازی را انقدر پر هیجان نره جلو که به وسطش که رسید دیگه نتونه ادامه بده !
    3.چرا انتظار داریم وقتی یکی مسئول اصلی یه کاری و خیلی هم به اون توجه داره هیچ جایی اشتباه نکنه یا نخواد کم بذاره ؟ درسته اون کار برای طرف مهمه ولی خوب جاهای دیگه زندگیش هم هست همه وجودش را که نمی تونه وقف اون کار کنه
    4.ایشون هنوز در شرایطی هستند که مجبورند حتی کوچکترین مسائل را به خیلی ها که تازه کار هم نیستند صد بار یادآور بشن و براش حرص بخورند!!!ما ایرانی ها هیچ وقت مسئولی د یگران برامون مهم نبوده …اگر یه همکاری کوچیک می کردیم و مسائل ساده و عمومی را خودمون رعایت می کردیم شاید فرصت و انرژی بیشتری برای ایشون می موند تا کارهای مهمتری انجام بدند ! به عنوان نمونه بازگذاشتن در سالن اجتماعات موقع همایش و سر و صدایی که نظم کتابخونه ر ابهم میزنه ؟!!!چند بار بگن در را ببندید نظم کتابخونه به هم نخوره ؟!!!آخرش به چشمم دیدم این در باز می گذارند …من واقعا جای ایشون حرص می خورم !با اینکه نه از اعضا قدیمی لاگ هستم نه ایشون می شناسم که بخوام بگم طرفداری کردم یا ..؟!!!
    5.همه چیز افت و خیز داره ، همیشه دنبال منحنی صعودی بودن خوب نیست !گاهی اگر روی یه خط راست حرکت کنیم بهتر از اونه که صعودی باشیم و یه جایی منحنی از بین بره !!!! اما با افت و خیز و تلاش رو به بالا حرکت خوب و والایی ، که به نظر من لاگ و شخص آقای اسلامی درصدد به دست آوردنش هستند
    6.چرا انتظار داریم اگر جایی بحث علمی شخصی شرکت کنه توش نخبه بیاد بیرون ؟ همش هم بحث علمی تند برقرار باشه ؟ به نظر من یکی از دلایل اصلی موندگاری لاگ بحث آزادی که بعد از همایش هست …
    7.همه ی سطح های علمی شرکت کننده در لاگ هم مد نظر قرار بدید و تازه لاگ یه سازمان دانش آموختگان نخبه نیست …یه جایی برای تبادل انواع سطح های علمی لینوکسی و … و بالا بردن سطح علمی همه گروه ها نه اینکه قشر کم اطلاعات تر کلا ایگنور شه یا فقط یه درجه بالایی از افراد سطح علمی بالا شرکت کنند ….که به نظرم لاگ در این مورد خوب بوده و سعی کرده همه قشری را پوشش بده ….
    با آرزوی موفقیت هر چه بیشتر برای همه من جمله خودم :دی

  13. و امروز که من تازه با اسم این گروه آشنا شدم، چهار سال از ثبت این پست میگذره و جالب اینجاست که حتی سایت خود گروه هم دیگه بالا نمیاد.
    یه درس بزرگ
    بچه ها هرکاری انجام میدید توش سود و منفعت مادی هم در نظر بگیرید تا اون کار پایدار باشه. نگاهی کنید به سرنوشت خیلی از نرم افزارهای اوپن سورس که بعد از مدتی شور و اشتیاق آخرش بی صاحب رها شدند.
    لزوم وجود سود و منفعت چیز بدی نیست. چرا که با همین سودهای مختصر می توان مکان مفید تر و بهتری ایجاد کرد. مثلا همین انجمن لینوکس اگر با برگزاری کارگاه های تخصصی با هزینه مختصر می توانست کمی درآمد داشته باشد چه بسا خودش امروز تبدیل شده بود به مرجع لینوکس ایران.
    بالاخره همه ما کارهایی در زندگیمان داریم که برای امرار معاش هم شده باید آن را انجام دهیم. حالا اگر همین کارمان بشود در راستای علایقمان آن وقت چه چیزی بهتر از این ؟!
    لازم هم نیست رقم های نجومی گرفته شود یا مثل آموزشگاه ها، کیفیت کم و هزینه زیاد به دانشجو تحمیل گردد. همینکه دورهمی هایمان را با هزینه ای اندک برای توسعه برندمان انجام دهیم خودش می شود یک جای کار .

  14. مسعود جان وسط بحث چند سال قبل اومدی نرخ تعیین کردی…
    اولا سایت بالاست و گروه پا برجا…
    شما که تازه آشنا شدی و هنوز هیچی ندیدید این خزعبلات چیه می گی؟؟؟؟
    اما نتیجه من: متاسفانه عده زیادی (تاکید می کنم زیاد، حتی شاید اکثریت) هستند که بدون معیار نتیجه می گیرند، یکی از چیزایی که جاش بین ما خالیه، نحوه بررسیه. چیزی که هیچی ازش نمی دونی در موردش حرف نزنید
    موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *