Day: فروردین 3, 1400

بیش از یک سال از مهاجرتم گذشته و الان فکر کنم موقعیت مناسبی هست که در موردش بنویسم. تا حالا در موردش حرف نزدم علتش هم این بود که هر حرفی می زدم حرف جدیدی نبود. چون خودم داشتم از بقیه داده می‌گرفتم و یک نکته جالب در این حرف بقیه بود که می خوام با اون شروع کنم. تکرار بدون راستی آزمایی وقتی می خوای وارد جایی بشی شروع می کنی داده جمع کردن و از هر کسی که حرکت مشابهی کرده و از اینترنت دیتا جمع می‌کنی. این دیتا را باید جمع کنی و حرفی توش نیست. ولی

گواهی رفع مسؤولیت: هیچ وقت مبنای تشخیص مشکلتون را این مطلب قرار ندید. این یک مطلب پزشکی نیست و تنها یک تجربه شخصی از یک مشکل است که لزوما ممکن است در مورد همه صدق نکند. لطفا با مسؤولیت خودتون از پیشنهادات استفاده کنید. یکی از مشکلاتی که می تونه در اثر استرس و یا خیره شدن زیاد به صفحه گوشی یا مانیتور به وجود بیاد میگرن هست. اما تعریف میگرن با توجه به ویکی پدیا معمولاً سردرد بر نیمی از سر تأثیر می‌گذارد و ماهیتی ضربان‌دار دارد و از ۲ تا ۷۲ ساعت ادامه دارد. علائم همراه با آن

گواهی رفع مسؤولیت: هیچ وقت مبنای تشخیص مشکلتون را این مطلب قرار ندید. این یک مطلب پزشکی نیست و تنها یک تجربه شخصی از یک مشکل است که لزوما ممکن است در مورد همه صدق نکند. لطفا با مسؤولیت خودتون از پیشنهادات استفاده کنید. پیش در آمد راستش اسم این مطلب از یه شوخی توی کانال دوستان پیش اومد. لحظه ای که داشتیم سر پاره شدن من شوخی می کردیم. ولی به نظرم عنوان خوبی بود. هم خنده داره، هم اهمیت موضوع را می رسونه. واقعیت اینه که در طول دو سالی که من با این مشکل دست و پنجه

تا این مدت اکثر مواقع محیط آزمایشگاهی داشتم. یعنی چند تا سیستم داشتم که کوبر را روی اونها نصب می کردم و تست هام را انجام می دادم. چون تو ایران هم معمولا یکی از کارهامون نصب کوبر بود اینکار خیلی مفید بود. ولی اینجا الان دیگه نصب کردن کوبر ارزشی نداره و اینکه دستریس به اون همه سیستم هم ندارم فعلا. برای همین رفتم سراغ kind. kind چیست؟ kind یک ابزار برای راه انداز لوکال کوبرنتیز روی کانتینر هست. یعنی به جای اینکه نودهای مختلف بیاریم بالا از کانتینر به عنوان نود استفاده می‌کنیم. هدفم این هست که روی

اول می خواستم با توضیحات مفصل شروعش کنم ولی دیدم حرفم شبیه یک توییته. آقا داستان موفقیتی ارزش الگوبرداری داره که طرف از داشته هاش و امتیازاتی که باعث بروز اون اتفاق شده حرف بزنه. و گرنه اینکه یکی باباش مرده یا فلان مشکل را داشته قبل از موفقیتش، تاثیری در موفقیت یا عدم موفقیت نداره. شما همت نمی کنی تا بر مشکلات غلبه کنی. شما امتیازها و یا داشته هایی داری که سنگینیشون از مشکلات بیشتره. (قسمت اینکه کلاه بردار ممکنه طرف باشه کلا را در این مثال نگنجوندم). داستان موفقیت‌هایی که بر پایه مشکلات و ضعف‌های طرف توضیح

تیتر امروز دقیقا سوال یکی از دوستانی بود که تو محیطی بود که دیدی نسبت به DevOps‌ نداشت و از من سوال کرد. و خوب فکر کردم جواب را اینجا بزارم ممکنه به درد بقیه هم بخوره. شاید بتونم کامل‌ترش کنم. ببین قبلا یه سیستمی بود اینکه تیم توسعه مسوول برنامه نویسی و تولید بود و یه تیم زیر ساخت بود که محصول را تحویل می گرفت و دیپلوی می کرد. حتی یه دوره‌ای source control‌ ها مثل gIt‌ هم نبود و یا وقتی هم اومد یه سری پروژه ها استفاده نمی‌کردند.این موضوع یه باگ بزرگ داشت اون هم اینکه

راستش این دور کاریها و تنهاییها روی مخ بوده این چند روز و برای همین به همه چی گیر می دم. واقعیت این هست که یکی از کارهایی که سعی می کنم با زیاد شدن سنم خیلی ازش دور نشم این هست که تجربیات بقیه را بشنوم. در حقیقت یکی آفت های زیاد شدن سابقه این هست که ممکنه زیاد بقیه را تحویل نگیری و خوب بعد یه مدت به فنا می ری. چون زمان و مغز آدم همیشه محدودیت داره و استفاده از تجربیات دیگران خیلی کاربردی و روشن کننده است. اما این وسط همیشه یه مشکل هست اینکه

گواهی رفع مسؤولیت: هیچ وقت مبنای تشخیص مشکلتون را این مطلب قرار ندید. این یک مطلب پزشکی نیست و تنها یک تجربه شخصی از یک مشکل است که لزوما ممکن است در مورد همه صدق نکند. لطفا با مسؤولیت خودتون از پیشنهادات استفاده کنید. من چند سالی است که تجربه میگرن دارم تقریبا از ده سال پیش تا به حال و در زمانهای خاصی به سراغ من می یاد. اوایل به دلیل همزمانی مشکلات در هر مورد درد را به یک عامل نصبت می دادم تا اینکه بعد از مدتها تونستم به یک جمع بندی از دردم برسم. تصمیم گرفتم

من مدتهاست که از تراپی و مشاوره استفاده می‌کنم و به خوندن کتابهای روانشناسی علاقه دارم. البته نه به طور خیلی متمرکز و گسترده . ولی اگه احساس کنم کتابی بخشی از سوالات ذهنی من را جواب می ده حتما می خونمش. چیزی که خیلی واضح هم توی جلسات تراپی و مشاوره و هم توی کتاب ها جاش خالیه (اقلا این هایی که من با هاش روبرو بودم)، تاثیر حادثه هاست. به طول گسترده ای موضوعات کلی دیده می شه و دارای الگوهایی کلی . یعنی یه اتفاق اینجوری دیده می شه که یک گزاره داره همه را توضیح میده.

آزمون 304 یکی از آزمون‌های چالشیه که خیلی ها جرات نکردند هنوز سمتش برند. واقعیت اینه که سرفصل‌هاش واقعا آدم را می ترسونه و خیلی خیلی گسترده است. من نزدیک شدن به زمان انقضای مدارک قبلیم انگیزه خیلی قویی شد که برم سمتش و بگم بادا باد یا می شه یا نمی شه. اگه نرم امتحان بدم در هر حال مدارکم را از دست می دم. به خاطر این چالشی بودن و اینکه منابع متمرکزی نداره من در حینی که مطالعه می کردم لینک هایی که می رفتم سراغشون و فکر می کردم مفید بودند را توی ویکی جمع کردم.